زمانی که ارفه را به درزوخ می رود تا همسرش اوریدس را باز گرداند ، حاکم دوزخ را مجذوب و متقاعد میکند که همسرش را آزاد کند ،اما حاکم دوزخ تنها به شرطی قبول می کند که تا وقتی از دوزخ بیرون نرفته اند ،ارفه به همسرش نگاه نکند . اما دست در لحظه آخر ارفه بر می گردد و به همسرش نگاه میکند و همسرش را برای همیشه از دست میدهد . او احمق نیست ،قدرت تسلط بر خود هم دارد .
پس چرا بر می گردد؟
زیرا سرنوشت خودرا می پذیرد و سرنوشت او ،چه دوست داشته باشد و چه نداشته باشد ،از دست دادن اوریدس است . او اجازه میدهد که گذشته بمیرد و حاضر می شود سرنوشت حقیقت خودرا در آغوش بکشد.(بر گرفته از کتاب راز گشایی کیمیاگر )
رها کردن گذشته، نیازمند شجاعت آگاهانه است و تا درب را روی گذشته خود نبندیم آینده ی پیش روی ما نخواهد بود . باید انتخاب کنیم فراموشی گذشته ، یا رها کردن آگاهانه که بین این دو بسیار تفاوت است و هزینه های آن ها هم با هم متفاوت … .
لینک کوتاه شده مطالب : https://goo.gl/mtQNiR