آقای سلامت جز نیروی های مالی یکی از شعبات پخش و توزیع محصولات تند فروش در یکی از استان مرکزی ایشان پسری محجوب و بسیار آرام بود در حدود 2 سال بود که در این شعبه مشغول به کار شده بود دارای تسلط خوبی هم به مسائل مالی بود اما این شعبه به دلایل متعدد مدیریتی دچار زیان و ضرر بود و هر سال شعبه با زیان صورت های مالی خود را ارائه می داد البته جو سازمانی خوبی هم نداشت موزعین تقریبا هر ما یکی روز اعتصاب می کردند و به محصولات را توزیع نمی کردند تا اینکه مسئولی از تهران می آمد و کمی امتیاز می داد و جو را آرام می کرد و دوباره شروع به کار می کردند و دوباره مدتی همین وضعیت ادامه داشت ،تا اینکه مدیر مجموعه تاب نیاورد و مجموعه را ها کرد و سازمان برای خالی نشدن مجموعه کسی جز آقای سلامت را نداشت که در این جایگاه قرار دهد از طرفی هم به دلیل زیان ده مجموعه نمی توانستند مدیر با تجربه ای را در اختیار بگبرد و از طرفی با توجه به چندین بار بنر و آگهی فرد مناسبی را پیدا نکرده بود ،آقای سلامت به دلیل جوان بودنش و همچنین شم مالی کمی نگران بود در روز های اول بسیار محتاطانه عمل می کرد و در اکثر روزها دقیقا نمی دانست باید چه بکند و مدیر مجموعه هم با کلی انتظارات از ایشان در بین جمع تعریف می کرد و هدف افزایش 40 درصدی را برای ایشان ترسیم می کرد ،با گذشت زمان اوضاع بدتر شد و عوامل توزیع اعتراضات بیشتری را انجام می دادند و ویزیتور ها هم دقیقا نمی توانستند چطور منظور خود را بیان کنند از طرفی سرپسرت مجموعه که دارای تجربه فروش بود فضا مناسبی جهت جولان دادن خود در این عرصه دیده بود و با دست اندازی در اهداف فروش و تحریک عوامل سعی در تنگ کردن عرصه بریا مدیر فروش مجموعه را داشت بیچاره آقای سلامت در بد مخمصه ای گیر افتاده بود از کار راحت و بدون دغدغه حسابداری گرفته تا دردسر های روز افزون فروش و توقعات بالادستی و اعتراضات پایین دستی مجموعه ،و در این میان مراسم ازدواج خود نیز برپا کرده بود که روز های شیرینی را برای خود ترسیم کند اما این ترفیع بسیار برایش درد آور شده بود و هر روز آرزو می کرد که مدیرپیدا شود و مسئولیت را بر گردن آن بیندازد و خود را ها نماید.
مسئله مدیریتی :
وظایف پست مدیریت علاوه بر شناخت فرهنگ و فضای کاری ،داشتن توانمندی برنامه ریزی،سازماندهی ،کنترل و هدایت است و همچنین وظایف تخصصی که برقراری ارتباط بین افراد ،نقش های اطلاعاتی (تجزیه و تحیلیل درست اطلاعات و روند ها و رویدادها ) ،نقش تصمیم گیری را نیز به آن می توان اشاره کرد ، پست مدیرت برای کسی که در شغل غیر مدیریتی موفق است الزاما پاداش محسوب نمی شود چرا که علاوه بر فرسودگی خودش باعث شکست سازمان هم می شود .
راهکار مدیریتی :
معمولا در سازمان فروش عرف است که از بین کارشناسان قدیمی خود مدیران خود را انتخاب می کنند به این امید که ایشان چون آدم موفقی در جایگاه قبلی خود بوده پس در جایگاه بالاتر هم می تواند موفق باشد ،غافل از اینکه با توجه به بافت سنتی در شرکت های پخش معمولا کسانی که در پست های مدیریتی هستند راه و رسم این جایگاه را به خوبی به کسی آموزش نمی دهند و مهارت ها و تجربه های خود را معمولا پنهان نگه می دارند و با کیف خود از سازمان می برند از طرفی سازمان ها به دلیل عدم انتخاب درست افراد شایسته و یا هزینه نکردن برای این جایگاه ترجیح می دهند از همان نفرات قبلی با پست های پایین تر شروع کنند زیرا این مسئله معمولا باعث بروز تعارضات سازمانی می گردد و فرد مورد نظر با هزینه های گزافی که معمولا پنهان هستند ( خارج شدن نیرو های خوب سازمان به دلیل داشتن ارتباط ضعیف و یا نداشتن دیپلماسی مذاکره ،از بین رفتن مشتریان و موزعین ،افزایش مطالبات و هزینه های دوباره کاری بخشی از مسائلی است که ممکن است اتفاق بیفتد در شرایط توصیه می شود که یک کارشناس خبره و یا یک مدیر خبره به عنوان راهنما به صورت آموزش های حین کار در کنار ایشان قرار گیرد و بعد از مدتی که حداقل 3 ماه تعیین می شود این پست و مسئولیت های آن را واگذار نماید البته اگر در طی این دوران این فرد از خود قابلیت های مدیریتی را بتواند نشان دهد.