تله تجربه چیست :
تله تجربه چیست : یک خطای شناختی ذهنی است که در اثر تجربه کسب نمودن فرد، خود را از توسعه دانش و یادگیری در آن حوزه مبرا حس می نماید. فرد در این حوزه تجربه( به معنای سابقه )دارد، احساسی به باز آموزی دانسته های ندارد. این خطای شناختی رابطه نزدیکی با سایر خطای های شناختی اعم از فرض تایید خود انجام دارد.
مسئله آموزش و پرورش دو مقوله جدا هستند، مثل مهارت و دانسته، یکی از جنس دانستن است و دیگری از جنس بکار بستن .
با توجه به اینکه در سازمان های فروش، روزانه یک سرپرست، به طور متوسط در چند حوزه تصمیم می گیرد و اعمال نظر نماید، با توجه به اینکه معمولا در مدیریت تصمیم ها بازخورد درستی از فرایند روان شناختی در ذهنش ندارد، بلکه فقط نتیجه آن را می بیند، در این میان در اثر تکرار رفتار های یکسان در برابر نتایج تصممیات، احساس توانمندی خاصی در او ایجاد می نماید، که گاها با اعتماد به نفس هم اشتباه می شود . این تصور اشتباه حاصل از افزایش توانمندی ناشی از اجرای تکراری یک فرایند در اصول سرپرستی، باعث ایجاد حس کاذب(بخوانید غرور کاذب) و عدم نیاز به بازبینی دانش و تجربه در فرد می شود .
در این میانبرخی ازسازمان به علت هزینه های گران آموزش های فروش، به مشاورین تحصیل کرده آکادمیک رجوع کرده و جهت رفع و تکمیل ساعات آموزشی نیرو های فروش از این اساتید بازار ندیده، جهت آموززش دعوت به همکاری می کنند. و ثمره این آموزش ها معمولا گلایه هر دو طرف است . استاداز بی انگیزگی فراد سازمان به جهت آموزش و حضور موثر در کلاس و گلایه مستمعین از بی سوادی اساتید و نداشتن تجربه آکادمیک و ذکر مثل های خارجی که قابل پیاده سازی در سازمان فعلی نیست .
از طرفی استاد مذکور با توجه به عدم تسلط کافی به حوزه های تجربی کار در سازمان های فروش، این خطای ذهنی در میان سرپرستان فروش رواج می دهد، که من توانایی بیشتری از یک دکتر بازار یابی دارم و شاهد آنهم دانسته های اوست که بیشتر جنبه تئوری و کتابی دارد و گفتگوی درونی فرد با خودش اینگونه است که ” با این الفاظ نمی توانم تیم فروش خود را سازماندهی کنم”. پس تجربه من بسیار بیشتر از اوست لذا دانش ام هم کافی است و لزومی به دانسته های غیر کاربردی ندارم . بقیه اش هم از طریق شبکه های اجتماعی دریافت می کنم و البته به صورت رایگان . (نهال خود باوری به همراه خطای تایید فرض خود در ذهن فرد کاشته می شود).
این خطای رایج باعث می شود، که در هاله ای از تصورات اشتباه بماند و تا حد زیادی هم یک گارد دفاعی در حوزه آموزش در آینده شغلی به خود بگیرد و حتی از الفاظ خدای فروش هم در میان گفتگوهای روزمره هم استفاده میشود .
این کلمات و این تصورات تا زمانی که سازمان فروش در بازار از وضعیت خوبی برخوردار بوده، یا بازار از کشش خوبی برخوردار می باشد، می تواند تا حدی کار راه انداز و جای امیدواری به آینده شغلی وجود داشته باشد.
زمانی که بازار واردمرحله رکود می شود و یا بازار رقابت آنچنان سخت و طاقت فرسا می شود، که که نفس سازمان های خرد و کوچک را با بحرانهای افزایش قیمت ، نداشتن محصول کافی جهت ارئه به بازار، فرار نیروهای فروش به دلیل سوء مدیریت، افزایش مانده مطالبات در بازار می گیرد، سرپرست فروش تازه متوجه ناتوانی خود در ارزیابی درست توانمندی ها، مهارت، دانسته ها می شود . که گاها به همراه بیماریهای افسردگی، اختلال در تغذیه و خواب است ،و عوارض بعدی آن افزایش استرس و نگرانی و دستپاچگی در حین انجام کار در محیط شغلی میباشد.
با توجه به نقش روز افزون اطلاعات و دانش در ارتقای مهارت های فردی و توسعه دانش فردی وسازمانی، می توان تله تجربه را به عنوان یکی از بیماریهای سرپرستان فروش مشاهده کرد.
چندگام ضروری برای درمان این بیماری :
- صداقت فرد با وضعیت پیش رو آینده کسب وکارها.
- توجه به تغییر پارادایم حاکم و اهمیت به روز بودن دانش و اطلاعات در عصر حاضر .
- ایجاد وقت و زمان به جهت توسعه دانش و تمرین مهارت های یادگرفته شده .
- ایجاد و حفظ انگیزه و اشتیاق با استفاده از هدف گذاری فردی در امر آموزش .
- انتقال تجریبات خود به دیگران جهت پیداکردن ضعف ها ی دانش تجربی و همچنین تسلط به حوزه های که درآن از دانش کمی برخوردار است .
- خودارزیابی ماهیانه و ثبت وقایع و تصمیماتی که می تواند برای او به عنوان یک موفقیت ویا یک شکست رقم بخورد.
پادزهر این بیماری چیست ؟
مطالعه و مطالعه ومطالعه به صورت کتاب های مرجع و فصلنامه های معتبر در حوزه فروش .
کم نمودن مطالعه و روخوانی از اخبار و محتوهای زرد در شبکه های اجتماعی .
لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/gaHo8Y