در ابتدای سال در خصوص برنامه ریزی و گامهای آن نوشتم، الان فرصت خوبی است برای مطالعه مجدد برای اینکه ببینیم آیا توانستهایم به دستاوردهای خود نزدیک شویم؟
امشب جز شبهای لیله القدر است، بسیار توصیه شده به انجام اعمال واجب و مستحب و ذکر دعا و نیاش به درگاه پروردگار، چندسالی است که برای خودم بیشتر این شبها برشی بوده از لحظه زندگی و وقایعی که برایم اتفاق افتاده، سعی کردم در چند سکانس از ذهنم بگذارنم، گاهی صحنههای دردناک و غمبار و گاهی صحنههای فراموش نشدنی، سعی میکنم در این شبها به دنبال ردپای از یک جریان باشم و تا به یک تحلیل و چارچوب معنایی برسم، اینکه کدام تصمیم کوچک بود یا به قولی میکرواکشنی بود که مرا در این جایگاه قرار داد و موفقیتها شکستهایم را رقم زد، آیا دغدغههای من امروز متفاوت ازسال قبل شده؟ آیا حقله تاثیرگذاری ام بیشتر از گذشته شده؟ آیا تعداد کلماتی که در طول روز به زبان جاری میکنم بیشتر از جنس نیاش است یا ستایش؟ به هر حال امشب را فرصت خوبی می دانم که یقه خود را بچسبم و ترازنامه بگیرم. در این شب چند آیه و حدیث ذهنم را به سختی میفشارد و وادار به تأمل مینماید. در مورد این احادیث میتوان بسیار نوشت ولی به نظرم هرکس از منظر دستاوردها و موقعیت خود میتواند نگاه کند و مصداق هایش را برای خودش بیایدو آنگاه خود را ارزیابی نماید.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میفرمایند: «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلان تُحاسَبُوا و زِنُواها قبلان تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الاَْکْبَر؛ خویشتن را محاسبه کنید قبل از آنکه به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت).
اِن الانسان لَفی خُسر: به راستی ما در هر لحظه در حال زیان هستیم، آری قریب به اتفاق هستیم، زیرا زمان را از دست دادن، به دنیال رؤیا نرفتن، هزینه جسارت را پرداخت نکردن، هنر استراتژی و انتخاب نکردن ونداشتن، سنخیت نداشتن قبیلههای زندگی با خود واقعی، هزینههای گزاف تنبلی را دادن و به روی خود نیاوردن، تخریب شخصیت خود با عزت نفس نداشتن ،تنها بخشی از آن چیزی است که خداوند آن را خسران نامید، ما انسانهای زمینی به دنبال رفع خسران با سبک دلخوشانه هستیم و زیرا فهمیدن و درک کردن یک موضوع سالها ممارست و تمرین میخواهد، اگر من در طی یکسال بر ظرفیت پذیرش درونی خودم کار میکردم برای چنین شبی حالم با خودم بهتر میبود و میتوانستم یک قدم به درون خود واقعی ام نزدیکتر شوم ، این یعنی همان حال خوب که این روزها کیمیا شده.
ما اقبح بالانسان ان یکون ذاوجهین: چقدرقبیح است که انسان د چهره متضاد و متفاوت داشته باشد. (فهرست غرر، ص 395)
این روایت، داستان کوری، نوشته ژوره ساراموگو را به یادم میآورد، در جای که ارزشهای انسانی نابود میشود و چهره زشت حیوانی نمایان میشود، مصداقهای فراوانی را میتوان در اطراف خود دید .رفتارهای که بوی تند آزار دهنده شان تا فاصلههای دور هم می آید، از عبور از پشت چراغ قرمز گرفته، تا سکوت در برابر تخریب همکار، تا دامن زدن به فضای سطحی نگری در گروههای مجازی و ابزار شعف و شادی کردن با لایک زدنهای که موجی از حوداث را رقم میزند. از چهرهای که نمیتواند تفاوتها را تحمل کند و تضادها را دامن می زنند .
میتوان برای امشب یک مشق نامه و یا یک تکلیف نامه تهیه کرد، که حداقل در بخشی از آن به تکلیف کنیم که به مسائل دور و برمان بهتر نگاه کنیم و حال خود را از خود مدد بجوییم نه از اطرافمان که همیشه برده وار در جستجوی گدای محبت و یا توجه و یا مهر طلبی دیگران آواره باشیم . اول منشاء خیر برای خودمان باشیم تا بتوانبم در دیگران هم حال خوب ایجاد کنیم، میتوان از کنار این شبها یا سبکهای رایج گذشت و این زمان و لحظات را به تن فراموشی سپرد و فردا با خیال راحت به ادامه مسیر نه چندان دلپذیر خود ادامه بدهیم و مثل کلاغها دائم در هیایوی یک فرصت بیشتر و یاکمتر،با سرو صدای دلخراش انه گلوی خود را پاره کنیم و با چهره عبوستر به استقبال همنوعان خود برویم، ولی یادمان باشد که فاصله این تصمیم با آن تصمیم به اندازه یک میکرواکشن است.
لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/WDTS7Y