آموزش تخصصی منابع انسانی در شرکتهای پخش و توزیع مواد غذایی

آموزش مهارتهای فروش در شرکت پخش

  • آموزش مهارت های فروش
    • مهارت ها و تکنیک های فروشندگی
    • فن بیان و متقاعد سازی
    • ارتباط با مشتری
    • روانشناسی فروش
    • واژگان بازاریابی و فروش
  • سرپرست حرفه ای فروش
    • مهارت های 5 گانه اصول سرپرست حرفه ای فروش
    • ارائه گزارش و تحلیل روند فروش
    • مدیریت تیم های فروش
  • مدیر فروش موفق
    • مدیریت شبکه های توزیع
    • مدیریت مالی و وصول مطالبات
    • مدیریت انبار و لجستیک
    • مدیریت توسعه سبد محصول
    • ارتباطات درون و بیرون سازمانی
  • رادیو فروش
    • فایل صوتی رایگان آموزش مهارتهای فروش
  • مشاوره تخصصی و برگزاری کارگاه
    • آشنایی با دوره‌های آموزشی ما
    • دوره‌های آموزشی »
      • [سطح B] آموزش مفاهیم پایه
      • [سطح A] آموزش پیشرفته
      • [سطح A+] مشاوره و کوچینگ
      • فهرست جامع ۲۰ دوره‌ آموزشی
    • ثبت نام »
      • «لینک ثبت نام»
      • راهنمای درخواست مشاوره
      • کارگاه‌های برگزار شده
  • درباره ما
    • درباره حسن کشاورز
    • گام های حرفه ای شدن در مسیر فروش
    • دست نوشته های یک مدیر فروش
عضویت در کانال تلگرام
  • خانه
  • دست نوشته های یک مدیر فروش
  • خودم و مسائل مهم تر
 
چهار شنبه, 12 جولای 2017 / Published in دست نوشته های یک مدیر فروش

خودم و مسائل مهم تر

پیش نوشت ۱:

البته امشب قصد ندارم از چارلز هندی چیزی بگویم، اما نکته مهمی است که در هر روز با آن درگیر هستیم وآن تصمیم گیری در مورد انتخاب‌هایمان است و اگر قبول داشته باشیم که سرنوشت، ماحصل انتخاب‌های کوچکی است که هر روز انجام می‌دهم. می‌توان گفت که انتخاب کردن و انتخاب نکردن می‌تواند در آینده ما نقش اساسی را بازی نماید. در دهه چهارم زندگی‌ام تازه احساس می‌کنم دانش ام تبدیل به بینش ام می‌شود. سؤال اساسی‌ام این بوده امروز که در این جایگاه قرار گرفته‌ام ماحصل کدام انتخاب‌های کوچکی بوده که داشته‌ام، آیا در آن روزها انتخاب درستی بوده و یا نبوده باچه معیار و اندازه‌ای آن را بسنجم، سهم محیط در تصمیم گیرهایم چقدر بوده است؟ سهم انتخاب‌های خودم چقدر بوده است؟ گاهی چنان اسیر محیط و آدم‌های اطرافمان و نقش‌هایمان می‌شویم که فکر می‌کنیم واقعاً این‌ها خود ما هستند. اما اگر نگاهی به درون خودبیندازیم می‌بینیم، که سهم فر یفته گیمان بسیار بیشتر از خود آگاهیمان بوده. و هر چقدر در محیط اطراف بیشتر غرق می‌شویم از خود دورتر می‌شویم. و سهم نادانی بیشتر

مثلاً کافی است به انتخاب‌هایمان نگاه کنیم، چقدر از محیط خودمان، آدم‌های اطرافمان، نوع کارمان، نوع علایقمان، نوع نوشته‌هایمان راضی هستیم، و …

چرا برخی از مواقع از خودمان عق مان می‌گیرد، چرا با وجود داشتن دوستان خوب مثل سایه با آ ن ها برخورد می‌کنیم و چرا با وجود داشتن فرزند از آغوش گرفتن محبت آمیز آنها عاجز هستیم؟ و هزاران چرایی که می‌تواند در ذهنمان نقش ببندد. ماحصل این نتایج روزمرگی، لودگی، اتلاف وقت، پرت انرژی است، زیراهنوز هم خودمان نمی‌دانیم چه می‌خواهیم؟ وچقدر درناک است که زمانی این مسئله سخت‌تر و طاقت فرسا می‌شود که هم توان فیزیکی و توان روحی خود را از دست داده‌ایم.

وقتی به پشت سرمان نگاه می‌کنیم هیچ دستاوردی نداریم، در محیط کاری منزجر بوده‌ایم و در محیط خانه اعصاب خورد کن و در محیط دوستان نچسب و سرد و بی روح و در درون خرد و تکه شده ؟

این همه تاوان حاصل چیست؟ عدم تشخیص خودم و مسائل مهم‌تر

این یعنی اینکه در انتخاب‌هایمان چقدر سهم اولویت‌هایمان است؟ امروز که برای یکساعت اضافه کاری دراداره می‌مانم و خودرا با دل مشغولی‌های الکی سر گرم می‌کنم و هی با گوشی خودم ور می‌روم ویا با سرک کشیدن در اتاق سایر همکاران سعی در وقت تلف کردن خودم دارم، و یا در خیابان‌های شهر پلاس شده‌ام و خودم هم تکلیف خودم را نمی‌دانم، یعنی اینکه در آینده هم قرار نیست به جای برسم که لیاقتش رادارم زیرا انتخاب کردم که محدود باشم و اسیر روزمرگی‌هایم.

البته منظور این نیست که مثل آدم‌های روانی حتی برای مسواک زدن رنگ مسواکشان هم مهم است، رفتار کنیم بلکه سهم نقشه راه زندگی‌ام را می گویم.

برخی از جملات بزرگان را می‌خوانیم ولی از درک معنایش عاجزیم زیرا مدل ذهنی ما دانشی است نه بینشی، مثلاً در جای خواندم که ادیسون در سن ۵۰ سالگی گفته است که می‌خواهم از امروز کمتر کار کنم و روزانه بین ۱۵ ساعت کار کنم و این برای ادیسون که در سن جوانی تا ۲۰ ساعت کارمی کرد، چیزی عجیبی نیست برای من و تو که در روز چند ساعت وقت درست و درمان صرف کار نمی‌کنیم و بیشتر دوره گردی داریم تا کار عجیب است و چنان مثل اسب بارکش خسته می‌شویم که حتی حوصله جوراب در آوردن را  هم نداریم، بله در مسیر نادرستی افتاده‌ایم، جایمان را عوضی انتخاب کرده‌ایم و جای در زندگی مدل ذهنی‌مان درست نبوده که امروز در این جاده قرار گرفته‌ایم و اگر بفهمیم خوب است حداقل درمانی دارد و اگر نفهمیم هر روز بیشتر در این واماندگی و در ماندگی اسیر می‌شویم و تبدیل به هیولای وحشتناکی می‌شویم که حتی در سن پیری هم به دنبال چشم چرانی به مال، ناموس، جایگاه، دانش و…. دیگران هستیم و اگر در جای هم محیط آماده باشد زالو وارانه روی آن می افتیم و چنان می مکیم که بیا و ببین.

اگر فهمان برسد عاشق می‌شویم، عشق به زندگی و زیبایی‌های آن اصلاً درجه عاشقی است که نشان دهنده سلامت است زیرا وقتی عاشقیم همه چیز را زیبا می‌بینیم و زیبا هم می‌شویم از لباس گرفته تا کلمات تا مهربانی ها اما برای عاشق شدن دانش و معرفت لازم است که جز با مطالعه و کسب خرد و زندگی آنها در قالب تک تک لحظات می‌تواند به این مهم دست یافت و غیر از این همه نقش و نگار و سایه و تئاتر و خود فریبی است و دیگر هیچ.

زمان به عنوان یک سرمایه غیر قابل اندوختن و می‌تواند حال ما را خوب کند و یا حال ما را دگرگون و پریشان و این یعنی سر آغاز مسئله با خود نشستن و حلاجی کردن خود که چرا با بی انگیزگی خودمان آتش به خرمن زمان می‌زنیم و با انتخاب‌های غلطمان در آتش و خاکستر لحظات خود می‌سوزیم. خود سوزی درونی و بیرونی نشانه‌ای از نا آگاهی و کم خردی و بی دانشی و بی معرفتی است که تاوان‌های سختی از ما خواهد گرفت.

کافی است به دور و بر خود نگاه کنید، پدر و مارد ها و فرزندان را که چنان از هم دور هستند که انگار جهمنی بر پا است کودک از مادر و پدر به دامن تلویزون می‌دود و پدر از دامن همسر به دامن فضای مجازی و مادر از دامن  خانواده به  دامن شبکه‌های خانگی شوی لباس فرو می رود و این یعنی درجه از جهمنی که خداوند وعده‌اش را داده بود. و همین پدر ریس اداره‌ی است که مثل آوار بر سر همکارانش فرود می‌آید و راننده‌ای است که از پشت چراغ قرمز یواشکی رد می‌شود و مردی است که برای زن‌های تنها در خیابان بوق فدایت شوم می زند و از ناتوانی ج.ن.س.ی رنج می‌برد و قرص‌های کوانتومی برای فانتزی‌های خودش مصرف می‌کند.

حال خودم و مسائل مهم‌تر چه می‌تواند باشد؟

نقشه راهت چیست؟ اولویت‌های مهم زندگی‌ات چیست؟ چگونه در انتخاب‌های روزانه اولویت‌هایت را می‌گنجانی؟ سهم شکست و مو فقیت هایت چقدر سهم خودت است و چقدر سهم محیط؟ سهم علایق ات از لحظات چقدر است؟ استراتژی سهمیه بندی روابط ات چقدر منطبق با اهداف و اولویت‌هایت است؟

منظور از اولویت، خود خواهی نیست بلکه درک وشناخت از روانت است که آگاه باشد نه اینکه با نادانی و بی آگاهی سهم محیط و اطرافیانت را زیاد بدهی و خودت درپایان تهی و خالی و سر افکنده باشی و مترو اندازه این وضعیت میزان نق نوق های زندگی‌ات است، میزان شادی و بزم در زندگی است، میزان دل گرفتگی‌هایت است، میزان سهم نفرین ناله‌هایت بر سر دیگران و محیط است، میزان اخم‌هایت است، میزان غریبه با خودت بودن است. بنشین و حساب کن ببین که در کجای این زندگی هستی و سهم خودت از خودت چقدر است؟

در مسیر درستی بیفتی شگفتیهای درونی و بیرونی اتفاق خواهد افتاد.

آیا ما در مسیر درستی هستیم ؟ سوال مهم این است ؟

 

لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/2AGdBc

برچسب‌ها: دل نوشته های من

مطالب مشابه که می توانید بخوانید:

یاداشتی بر پایان سال 1395
پیام تسلیت به مردم داغدار استان کرمانشاه
Think about the challenges and goals in your life. How can you make success your only option?
انتخاب اولویت های زندگی

4 نظر to “ خودم و مسائل مهم تر”

  1. علی کریمی پاسخ
    جولای 13, 2017 at 10:26 ق.ظ

    حسن جان در مورد سوال آخر: آیا ما در مسیر درستی هستیم ؟
    بعضی مواقع که این سوال را از خود می‌پرسیم مجبوریم به خود فریبی و جواب بله دادن. در حالی که می‌دانیم این‌طور نیست و در مسیر درستی نیستیم. حال از کجا دانست که واقعاً حال خوبمان تقلبی نیست و به خودمان دروغ نمی‌گویم؟ به نظرم بهترین روش است که از خودمان بپرسیم: اگر الان چند دقیقه به پایان عمر باقی مانده باشد آیا از جایی که هستیم و و دوستانی که داریم و شغلی که به آن مشغول هستیم و در کل مسیری که آمده‌ایم راضی هستیم؟ آیا تا این زمان باقی‌مانده تا پایان زندگی به تکاپو خواهیم افتاد که مسیرمان را عوض کنیم؟ اگر بله، پس احتمالاً در حال غول زدن خودمان هستیم.

    1. کشاورز پاسخ
      جولای 15, 2017 at 3:52 ق.ظ

      سلام علی جان
      مشکل ما سوال پرسیدن از خودمان است زیرا عادت به برگزاری دادگاهی شخصی کمتر داریم بیشتر از جنس برگزاری دادگاهی برای دیگران است اما می توان به نشانه ها توجه بیشتر ی کرد ،مثل دغدهایمان ،جنس دلتنگی هایمان ،نوع کلمات و واژگانمان ،نوع بدبختی هایمان و نوع اسارتمان به افراد و نوع نگاهمان به قضاوتها …

  2. محمدرضا زمانی پاسخ
    جولای 14, 2017 at 4:29 ق.ظ

    سلام.
    به‌نظرم سهم انتخاب و تصمیم تو زندگی ما انقدر پر رنگ هست که باید بارها و بارها به «حال» خودمون نگاه کنیم و انتخاب‌هامون رو آگاهانه انجام بدیم – یا سعی کنیم آگاهانه‌تر انجام بدیم.
    شاید به‌همین دلیل هست که نوشته‌های با این مضمون رو با دقتی بیشتر می‌خوانم و می‌بلعم.
    از طرح و بسط این موضوع ممنونم.

    1. کشاورز پاسخ
      جولای 15, 2017 at 3:47 ق.ظ

      سلام محمد رضا
      خیلی باید حواسمان باشد و مثل یک ماهی گیر ماهر، با کمترین تکان قلاب ماهی افکارمان را به سطح بیاوریم زیرا روزمرگی ها بسیار خطرناک هستند بخصوص اینکه در محیط آشوبناک به قول یاور مشیرفر قرار بگیری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیام هفته

آموزش اثر بخش، آغازی برای دغدغه های تازه است نه سرپوشی برای دغدغه های کهنه

محمد رضا شعبانعلی

آرشیو ماهانه

آخرین مطالب

  • تفاوت بازاریابی چریکی و بازاریابی مستقیم

    یک مثال کاربردی از مارژین و مارکاپ

  • آموزش بازاریابی مواد غذایی

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع- فصل چهارم

  • مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع- فصل سوم

  • دا ستان کارگاه های مهارتهای فروش

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش – فصل دوم

  • مسیر حرفه ای شدن سرپرستان فروش در صنعت پخش

    مسیر حرفه ای شدن سرپرستان فروش در صنعت پخش- فصل اول

آخرین نظرات

  • کشاورز در مارجین یا مارژین چیست؟
  • کشاورز در آموزش بازاریابی مواد غذایی
  • کشاورز در آموزش بازاریابی مواد غذایی
  • کشاورز در مارژین و مارکاپ
  • هادی در مارژین و مارکاپ

در شبکه‌های اجتماعی

  • Telegram
  • Instagram
  • Twitter
  • linkedin
  • aparat

خبرنامه

هر ماه، تکنیک‌های جدید فروش + اخبار مهم این صنعت را به «رایگان» دریافت کنید

لینک‌های مهم

  • آموزش منابع انسانی در شرکتهای پخش
  • رادیو فروش
  • مشاوره و آموزش تخصصی
  • درباره ما
درخواست مشاوره

تماس با من

سایت حسن کشاورز- نویسنده و مربی در حوزه آموزش مهارتهای فروش در شرکتهای پخش و توزیع مواد غذایی
بالای صفحه