#قسمت اول داستان تکامل برنامه ریزی فردی من
#قسمت دوم داستان تکامل برنامه ریزی فردی من
نکته مهم : هدف از ارائه این مطلب در سایتم به صورت نوشتاری در واقع متن نوعی برون ریزی افکار م است که ،بتوانم برای حل مسائلم به درک و تحلیل درست تری برسم.
باختن یک رویداد است ،اما بازنده بودن یک مدل ذهنی است .
بخت خوش یک رویداد است
اما خوشبختی یک مدل ذهنی است
تنها ماندن یک رویداد است
اما تنهایی یک مدل ذهنی است
مجبور شدن یک رویداد است ،
اما گرفتار جبر بودن یک مدل ذهنی است .
تغییر کردن یک رویداد است ،
اما زندگی در جستجوی تغییر یک مدل ذهنی است ،
زنده بودن یک رویداد است ،
اما زندگی کردن یک مدل ذهنی است ،
اما حیف است که ما معمولا رویداد ها را می بینیم
رروزنامه ها ،اگر از رویداد های دیروز ننویسند بر گیشه خواهند پوسید ،
و فال گیر ها اگر از رویداد های فردا نگویند گرسنه خواهند ماند .
پی نوشت اول :
در داستان تکامل برنامه ریزی در قسمت اول و دوم در خصوص مراحل آشنایی من با فرایند برنامه ریزی صحبت کردم ،قدم های آغازین خودم برای نوشتن یک برنامه و هدف در سال جدید را ذکر کردم و حالا ادامه بحث را خواهم داشت .( برای درک مطلب بیشتر قبل از مطالعه این بخش ،مطالعه قسمت اول و دوم توصیه می گردد).
پی نوشت دوم :
بعد از نوشتن ارزش های خود بر اساس آنچه واقعا برایتان مهم است و احساس می کنی می تواند برایتان اولویت باشد سراغ تحلیل وضعیت خود در سال قبل می رویم ،همان افسانه قدیمی پر کندن عقاب بر روی نوک قله است که منجر به زایش دوباره عقاب می گردد (لزوم تغییر نگرش ) ،می گویند که عقاب بعد از مدتی که از سن اش می گذرد و پر هایش بزرگ و ضخیم می شوند نمی تواند در ارتفاع بالا پرواز کند ،لذا ناچار است پر کنی نماید ،و این عمل با درد بسیار همراه است اما لازم است . ما هم در زندگی گاهی لازم است قبل از اینکه سیلی روزگار محکم توی گوش مان بخورد خودمان این سیلی را به صورت خود بزنیم تا از خواب غفلت بیدار شویم . البته انجام این مرحله بسیار ضروری است ،زیرا تا زمانی نتوانیم خود را تحلیل کنیم ،نمی توانیم درک درستی از اهداف خود نداشته باشیم چون گاهی ممکن است این اهداف در اثر تلقین محیط و خطای شناختی خودمان مطرح شود ،
مطالعه کتاب نابخردی پیش بینی پذیر و کتاب هنر شفاف اندیشدن قبل از انجام این مرحله می تواند بسیار کمک کننده باشد .
تحلیل شاخص های موثر بر رویداد ها و اتفاقات سال گذشته ؟
1-مهمترین رویداد های سال برای شما چه بود ؟ و رابطه شما با این رویدادها چگونه بود ؟
این موضوع کمک می نماید به درک میزان اقدامات و یا واکنش های شما در خلق یک رویداد و نقش افرادی که در این رویداد اتفاق افتاد ؟
2-تاثیر گذار ترین افراد (مثبت و منفی ) که در سال با آنها مواجه شده اید چه کسانی بودند ؟
نوشتن این سوال کمک می نماید به اینکه شما چه افرادی را جذب خود نموده اید ؟ معمولا ما سایه هایمان را جذب خودمان می کنیم (ما عاشق کسانی می شویم که صفتی را در درون ما به خوبی دارند ولی ما نتوانسته ایم ان را به خوبی پرورش دهیم و یا بر عکس صفتی که آن را سرکوب نموده ایم و به علت برون افکنی سایه های خود بر دیگران آن صفت خودمان را در او می بینیم )مثلا صفت نظم کسی که این مسئله در زندگی اش دغدغه بود ولی منجر به ظهور نشده دوستانی که خیلی منظم هستند برایش جذاب هستند و در مثال دیگر کسانی که روحیه جنگجوی درونی آنها کم است معمولا کسانی که جسارت عمل خوبی را دارند جذب می نمایند ،که در این میان اگر متوجه عمل خود نشویم گاهی تبدیل به بازنده های می شویم که نمی توانیم خود را ببخشیم ،زیرا پدیده دروغ گفتم و فریب خوردم در این مرحله می تواند بسیار مشهود اتفاق بیافتد . (در فصل دیگر در این خصوص موضع را بسط می دهم )
سوال های مهم در این قسمت شامل 🙁 کشف قبیله های زندگی من )
الف- چرا این افراد در زندگی من ظاهر شدند (چه خصوصیات اخلاقی (مثبت و منفی ) وجود دارد که توانسته ام این افراد را جذب خودم نماییم .
ب- این افراد چه پیامی برای من می توانند داشته باشند ؟
پ- کدام صفت اخلاقی در این افراد است که مرا خیلی مجذوب یا مورد تنفرت قرار داده است (سایه ها می گویند ما معمولا صفاتی کهدر خود مدفون کرده ایم وانکار شان کرده ایم در آیینه دیگران می بینیم ).
3- رویداد های یا فعالیت مهمی که در سال گذشته انجام داده اید ،چه بوده است ؟ آیا در این سلسله فعالیت ها می توانید الگوی خاصی را پیدا نماید .(الگوی رفتاری- الگوی اقتصادی- الگوی دوست یابی……
این مرحله در واقع باید بتوانید یک خط و الگوی را کشف نماید ،زیرا هر پدیده و اتفاقی که در زندگی برای ما می افتد ناشی از مدل ذهنی ما و نحوه تفسیر ما از زندگی و نحوه تفکر ما بر می گردد (ما دعوت کنندگان رویداد ها هستیم )البته این به معنی تاکید و مطلق نمی باشد اما باید بتوانیم سهم خود را در این مسائل تشخیص دهیم
4-کلمات کلیدی(واژه های که عموما توصیف کننده حال و هوای روحی و ذهنی و فکری و رابطه ای من بوده است ) من در سال گذشته چه بوده است ؟
در این قسمت بیشترین واژه های تکراری در زندگی من چه واژه های بوده است مثلا غم ،شادی ،هیجان و سر خوشی ،افسردگی و شکست و….. هر چقدر کلمات بتواند بیشترین توصیف را در دل خود داشته باشند اثر گذار تر است دقت نماید که فقط کلمات را بنویسید که تداعی کننده آن شرایط برای شما است و قرار نیست مفهوم خاصی هم داشته باشد مثل کلمه آش رشته بیانگر روحیه داغون و پر از ابهام و سطحی ممکن است استفاده شود ،چرا این واژه ها مهم است زیرا می تواند به شناسایی وضعیت روحی شما و خط سیر فکری کمک نماید مثلا کسی که در سال گذشته بیشترین کلماتی که برای توصیف خو به کار می برد از جنس درون گرایی بوده و در سال جدید می خواهد هدف گذاری برای یک شغل کار آفرینی را داشته باشد (فرضا کارمندی که می خواهد از شغل خود استعفا دهد و به شغل آزاد مشغول شود ) بیشتر از کسی که شغل آزادی داشته و حالا می خواهد تغییر شغل در سطح دیگری به همان شیوه دهد ولی شخصیت ذاتی آن بیشتر برون گرا است ،هزینه ،وقت ،انرژی و منابع کمتر صرف این مسئله تغییر می نماید . یا فرد کارمند باید با در نظر گرفتن جوانب بیشتری این تغییر را بدهد ( هنر تغییر نقطه اتکا ).
5- تجزیه و تحلیل عمده فعالیت های من در سال گذشته ؟
در این قسمت باید بتوانیم فعالیت های عمده که بیشترین زمان را به خود اختصاص داده را کشف و ترسیم کنیم،به قول قدیمی ها اگر گندم بکارید نمی توانید انتظار برداشت جو داشته باشید ،یعنی کسی که بیشترین وقت خود را صرف امور بی اهیمت و ضروری می نماید نمی تواند در خصوص هدف گذاری و پایبندی به آنها حرفی برای داشتن داشته باشد(جدول آیزونهاور)- دانلود جدول تشخیص اولویت بندی(برگرفته از سایتhttp://www.hozour.com) .
بسیار ضروری است که بدانیم در کدام قسمت جدول عمده ترین فعالیت های خودمان را دسته بندی می نمایم ،و این کمک می نماید به اینکه در سال جدید برای هدف گذاری از چه ویژگی باید برخوردار باشد سهم کدام قسمت از این مربع کمتر شود تا من بتوانم به کارهای خودم برسم .اگر هدف من ایجاد یک سایت محتوا در زمینه گلکاری است (در دو ماه آینده )و من بیشترین وقت خود را در شرکت هستم و کلی با خستگی و تنش به منزل می آییم و تازه بعد از استراحت کمی مغزم به کار می افتد ولی به دلیل اینکه باید فردا هم سرکار زود بروم نمی توانم خیلی از اوقات فراغت استفاده نمایم ،بیشتر نوشتن این هدف جنسی از رویا دارد یعنی بر انگیزننده نمی باشد فقط صرف نوشتن یک هدف توصیفی است زیرا با منابع و امکانات فعلی من همسو نیست مگر اینکه من از سایر بخش های دیگر زندگی کسر نمایم که به این بخش برسم .
مرحله ورود به دنیای هدف گذاری من
تبریک عرض می کنم اگر تا به اینجا مطالعه نموده اید و برنامه توسعه فردی مرا پیگیری نموده اید ،اما ما می دانم با خواندن فقط دانشی به سطح دانش قبلی اضافه می شود و قرار نیست که با افزایش سطح دانش رفتار و اعمال مان هم به همان میزان تغییر نماید ،بلکه این عمل و اقدام است که میزان خطای ما را مشخص می نماید و می تواند بازوی های تصمیم گیر ما را قوی تر نماید ،اگر دوستان و کسانی که می شناسم خیلی در خصوص برنامه ریزی نوشته اند و خوانده اند اما کمتر عملی به ان دارند زیرا عدم مطابقت جنس اهداف با اولویت های من با منابع و امکانات من با ویژگی های شخصیتی من ،با ارزش های من در زندگی اگر متفاوت باشد چیزی بیشتر از جنس نوشته کاغذی نیست که به نظرم باعث کاهش عزت نفس هم می شود نه تنها مزیتی ندارد بلکه مضر هم می باشد زیرا اگر به چیزی اعتقاد داریم ولی به منزله ظهور نمی رسد بیشتر باعث تردید در عدم اعتماد به نفس ما می گردد و این خود میوه مخربی است که در اثر یک ریشه بیمار ایجاد می گردد . خیلی از دوستان گلایه دارند که مراحل تعیین هدف گذاری شما سخت و پیچیده است ،و انجام همه این مراحل کلی زمان از من می گیرد تازه باید کلی بنشینم و فکر کنم و بعد هم بنویسم ،خوب دوست عزیز اگر قرار بود هدف گذاری به این راحتی و سریعی باشد الان ما کلی در سطح جامعه و زندگی شخصی خودمان مشکل نداشتیم و این نوع نارضایتی از رنگ سیاه است یعنی نارضایتی که ما را به جلو نمی برد بلکه ما را در خود بیشتر فرو و در باتلاق روزمرگی غرق می نماید ما هر روز شاهد هستیم به دلیل زندگی ماشینی و مدرنیته از خودمان وصفات اصلی مان دور می شویم و ناچاریم در این بازی رقابت و سرعت بدویم حال اگر سطح عضلات فکری و عملی خود را تقویت نکنیم شاید در همان راند اول به سمت بازنده ها حرکت کنیم و این همان مرحله سختی است که همه ما باید طی کنیم البته قابل ذکر است این نسخه کاملا شخصی و برگرفته از تجربیات و گذراندن مراحل مختلفی برای خودم بوده است و قرار هم نیست با طی کردن این مسیر ما بتوانیم قله های موفقیت را یکی یکی طی کنیم و از ما انسان بسیار خوشحال و راضی بسازد بلکه همانقدر که بتوانیم با شخصیت درونی خود به تعادل برسیم و دست از پریشان گویی و نق زدن برداریم یعنی یک قدم از تمام کسانی که هنوز به مرحله بلوغ فکری نرسیده اند (ربطی به بلوغ سنی هم ندارد ) رسیده ایم . طی کردن این مسیر ها هم نیاز به جهد و هم نیاز به مطالعه و هم نیاز به تمرین دارد ،ترسیم این مسیر برای من سالها طول کشید تا به تکامل با برنامه خودم برسم و باز هم این مسیر نیاز به اصلاح و تدوین دارد زیرا مسیر تکامل همیشه باز است ما گاهی با جهان بینی خود به ایم مسیر می رسیم و گاهی با ابزار و تکنولوژی خود در این مسیر گام می گذاریم .
در قسمت بعدی وارد مرحله مراحل هدف گذاری فردی می شویم .
و به شدت پیشنهاد می گردد قبل از مطالعه مرحله بعد قسمت اول و دوم و سوم را مطالعه و سعی نماییم مراحل آن را بنویسم و ثبت نماییم و با این حرکت به خود نشان دهیم که برای ما هدف گذاری به عنوان یک دغدغه مهم می باشد . (اقدام نمایم ).
لینک کوتاه شده مطلب :https://goo.gl/xytozE
حسن جان . داستان تکامل برنامه ریزی ات برایم بسیار جذاب بود
هدف گذاری ها و به هدف نرسیدن ها در طول مسیر زندگی ، من و بسیاری از ما رو به این نتیجه رسونده که اصلا هدف گذاری را باید کنار بگذارم و در لحظه حال زندگی کنم .
در واقع ما طاقت تحمل این که یکبار دیگه هدف بگذاریم و شکست بخوریم را نداریم ] در زمان حال زندگی کردن هم فقط یک توجیح است برای انکار ترس هایمان . شاید این بدترین اتفاقی است که در زندگی یک انسان میتواند بیافتد.
تو در این سری نوشته هایت با روایت داستان درگیری های ذهنیات و با رفرنس های اصیلی که معرفی کردی نقشه راه خوبی برای درمان این مشکل پیشنهاد دادی . ازت ممنونم
سلام بهروز عزیز
همه ما وظیفه داریم در این راه گام برداریم و طعم شکست را بچشیم،اما نباید از استاندارد های خود کوتاه بیاییم ،مسیر هدف گذاری در اول شاید کمی سخت و آکادمیک و دلچسب نباشد اما اگر روزی هم سایه (هوشنگ ابتهاج) خود را مجبور به یادگیری اشعار بزرگان و حفظ کردن ریتم موسیقی نمی کرد امروز نمی توانست شعری را بگوید که خوانده از خواندنش حض کند و لذت ببرد (پشت برده این اشعار شب نخوابی ها ،تمرین و تمرین و اصلاح و تمرین و تمرین است )پس باید حرکت کرد و نوشت و اصلاح کرد و باز هم نوشت اما متعهدانه به آن عمل نمایم و مقتدرانه شکست خود را قبول کنیم
ممنونم بابت مطالب مفیدی که قرار میدید!