درباره نویسنده

 “در زمان علمی کلامتان علمی باشد

سلام مخاطب عزیز، دوستانم مرا به نام حسن کشاروز خطاب می کنند، تقریبا بیش از یک و نیم دهه است که در

صنعت پخش به کسب تجربه مشغول هستم، خیلی به فروشندگی علاقه نداشتم ولی در اثر یک اتفاق غیر

منتظره دوران فروشندگی من  به طور جدی آغاز شد.

اگر چه در دوران کودکی خود چند بار به این شغل مشغول شدم، ولی این دفعه بسیار متفاوت بود.


 


کسب تجربه فروش من با فعالیت در قسمت توزیع و پخش محصولات تند فروش در یک شرکت بزرگ کشوری

که  از فعالیت بین اللملی هم برخوردار بود، آغاز شد.

 در بخشی از سفرم هم به بازاریابی و فروش در کشور همسایه(قزاقستان) مشغول شدم، در این مسیر، تجربیاتم

همزمان با خلق برندهای فرعی و توسعه جغرافیایی آن شکل گرفت.

 

 همچنین این همزمانی با تغییر ساختار وسیاستهای فروش در کانال های توزیعی، از مسیر عمده فروشی و

واسطه گری، به سیستم توزیع مویرگی و فروشگاههای زنجیره ای در داخل کشور همراه شد.

 در این مسیر،که تجدید ساختار شرکت در حال انجام بود، با برخی مقاومت های درون سازمانی و بیرون

سازمانی  همراه شد، (که لزوم توجه به ساختار سازمانی و رفتار سازمانی در تغییرات عمده رایادآور میشود).

برای ادامه مسیر و حل چالش ها نیاز به تلاش چند جانبه داشتیم،‌ به گونه ای که برای تدوین استراتژی های

سازمان در روزهای تعطیل هم جزیی از فعالیت محسوب می شد.


 

در همان ابتدای مسیر راه تصمیم گرفتم، حالا که قرار است از صفر شروع کنم و به کسب تجربه جدیدی در زندگی

ام برسم قصد و نیت ام  بر این بود، که تجربه جایگاه های بالاتری در سازمان فروش را  هم بدست بیاورم.

از آن زمان ها بیش از یک و نیم دهه می گذرد، در این مسیر مجبور شدم، که چندین سال دوری از خانواده را

تحمل کنم تا پروژه ای از صفر تا صد به صورت علمی و عملی پیاده سازی کنم که هم درسی برای پس دادن باشد

و هم محک دانش وتجربیاتم با نگرش عملی .

 بخشی را مدیون مدیران و دوستان دلسوزی هستم که مرا راهنمایی کردند و بخشی را مرهون آموزه های

استادان گرانمایه ای که در سازمان مدیریت صنعتی تلمذ آنها رانمودم، استادانی چون خرم، حقیقی، فتوحی، شاهمرادی و...

و بخشی هم پایداری و تحمل سختی های بود که خانواده ام بر دوش کشیدند.

 البته در این میان به افرادی هم در مسیر برخورد کردم، که با سنگ اندازیهایشان مسیر رشد مرا کند کردند، ولی

به هر حال بعدا همین سنگ ها تبدیل به پله های ترقی ام شد.


 

با تلاش و کوشش شبانه روزی توانستم به جایگاه های مختلفی از جمله معاون و سرپرست شعبه، مدیر شعبه،

مدیر توسعه بازار در مناطق غربی کشور،‌ مدیر مطالعات و استراتژی راهبردی در یکی از بزرگترین شرکت های

پخش محصولات غذایی خاور میانه را را کسب نماییم.

بخش زیادی از یادگیری در فرایند عملیات زنجیره مدیریت تامین حاصل تجربه است، این مرحله را فقط در کنار

مربی و یا معلمی دلسوز می توان یاد گرفت .

 مسیر  رشد و یادگیری پر از چالش و تصمیم های است، که می تواند نتایج آن برای سازمان فرصت ها و تهدید

های زیادی را ایجاد نماید.


 

 بر آن شدم که در ادامه مسیر شغلی ام به یکی از لذت بخش ترین کارهای که دوست داشتم بپردازم، زیرا

معلمین عزیزی داشتم  که مرا در این مسیر کمک و راهنمایی نمودند، و چه خوب است که من هم بتوانم بخشی

از دانش و تجربیاتم را به نسل جوان در صنعت پخش کشور  به اشتراک بگذارم.


 

در این سالها به یکی از بزرگترین چالش های شرکت های پخش را عدم توانمند سازی صحیح منابع انسانی

بخصوص در بخش  مدیران و سرپرستان فروش پی بردم .

زیرا آموزش از نظر برخی شرکت ها، یعنی برگزاری یک سیمنار انگیزشی فروش و دادن تصور غلطی از بحث

فروش . مدیران و  سرپرستانی که به درستی در هنگام جذب انتخاب نشده اند و عملکردشان به نحو احسن مورد

ارزیابی واقع نشده، به عنوان بدترین سرمایه های شرکت ها محسوب میشوند.(زیرا این گروه به عنوان مشاورین

درامر تصمیم سازی مدیران ارشد شرکت محسوب می شوند).

از طرفی برخی از شرکت های پخش سعی دارند که با جذب نیروهای شرکت های رقیب، عملا هزینه آموزش را بر

دوش فرد جذب شده بگذارند.

بدون اینکه متوجه شوند آموزش دائمی برای نیروهای انسانی نوعی سرمایه گذاری است. عملا خود را فارق از

این امر میدانند، آسیب این تفکر را در زمان بحران های فروش و چالش با تیم های فروش متوجه میشوند.


 

در سال ۱۳۹۷ تصمیم به راه اندازی مدرسه توانگری مهارت های مدیران و سرپرستان  مشغول شدم .

و قصد دارم که تجربیاتم را، با تولید محتوای آموزشی ارزشمند و تخصصی برای مدیران و سرپرستان فروشی که

می خواهند مسیر حرفه ای شدن در شرکت های پخش ( نگرش مواد غذایی)  را بیاموزند را به اشتراک بگذارم.

 

بالای صفحه