پیش نویس :
این روزها مشغول مرور کتاب مدیریت تولید و عملیات هستم ،فصل های بسیار زیبایی در خصوص چگونگی ایجاد ارزش افزوده در فرایند های عملیاتی تبدیل یک داده به ستانده (محصول و خدمت ) هستم ،و مثال های شرکت های خارجی که با خواندن آنها فکر می کنم در رویای 20 ساله خودم هم نمی گنجد که اینقدر این سازمان ها به مشتری خود اهیمت بدهند که همه فلسفه واقعی خود را به داستان مشتری نوازی پیوند دهند و البته که این راه را یک شبه نپیموده اند چیزی حدود یک دهه طول کشید که شرکت تویاتا بتواند سیستم مدیریت فراگیر TQM را پیاده سازی نماید ،این سیستم بر چهار اصل استورار است 1- ارضای نیاز های مشتری 2-ارزیابی دقیق فعالیت ها 3- بهبود محصولات و فرایند ها 4- قدرتمند سازی افراد و این تعاریف بر پایه فلسفه مدیریتی آقای ادوارد دمینگ بنا نهاده شده است امروز جوایز دمینگ و مالکوم بالدریچ و جوایز تجاری ممتاز کانادا همگی از فسلفه دمینگ نشات یافته اند .
با خود فکر می کردم که این روزها که همه تب دیجیتالی و پلتفرمی دارند و از خرید نان و سبزی تا خرید لوازم بچه و مبلمان در حال تبدیل شدن به پلیت فرم های دیجیتال شده کمی با خودمان فکر کنیم که راستی با این مدارک جعلی و پولی و تزیئنی که بر سر درب اتاق مدیر عامل ها چشم خراش شده اند می توانیم محصول و یا خدمتی شایسته تولید کنیم ،مدیر عاملی که به فکر کم کردن ضایعات تولید خود و یا عدم فروش خود از سطح بازار می باشد زیرا پاداش هیات مدیره در راه است و از دست رفتن مشتری برایش شبیه خمیر بازی دوران کودکی شده که هی درست کن هی خراب کن شده می توان به موفقیت در سیستم پلتفرمی دیجیتال هم رسید .
می گویند ما عصر کشاوری را به درستی طی نکردیم و به فضای عصر صنعتی هل داده شدیم تا آماده شدیم بفهمیم چه خبر است در دوران فرا صنعتی افتادیم و غافل از اینکه هزینه های عقب ماندگی خود را به طور کامل بدهیم به این دوران پا نهادیم و مسلما اکوسیستم کار خودش را می کند سازمان های که در چند سال گذشته سر مدار کیفیت و یا تولید بودند امروز به خرناس کشیدن افتاده اند زیرا زیر پاهایشان به مدارک جعلی و بازار تقاضای کاذب وصل بود نمونه اش افزایش تعرفه تجاری محصولات لبنی در شکور عراق است که طی چند روز گذشته نفس کشیدن را برای شرکت های صادر کننده این محصول بسیار تنگ نموده است و ظاهرا کارخانه های تولید عراق استارت تولید خود را برای رهایی از این وابستگی زده اند و ما ماندیم و حوضمان .
شبح دمینگ هم از اینکه بر سر سازمان های ما بیفتد ترس دارد زیرا خوب حرف می زنیم و بد عمل می کنیم بهبود کیفیت را در سود جیب خود می بینیم نه در جیب مشتری و آنچه مهم است سود آخر سال است نه مشتریان راضی . واقعا خدا وکیلی چقدر از خدمات شرکت های که به ما محصول و یا خدمت می فروشند راضی هستیم همین چند شب پیش بود که به علت کندی اینترنت و تماس با واحد ***** مجبور شدم 5 دقیقه به خزعبلات منشی تلفن اتوماتیک گوش دهم تا به اپراتور وصل شوم و تازه وقتی وصل شدم گفت که امروز 20 ام ماه است و این به منزله آخر ماه است و ما سرمان شلوغ است و ترافیک هم بالا است . آنقدر حرصم گرفت که دوست داشتم گوشی را در حلق سازمان متبوع فرو کنم و بگویم که برای هزینه کردن از جیب مشتری چقدر ناجوانمردانه رفتار می کنند .
ایحال گفتم یکبار دیگر این 14 اصل دمینگ را برای تسکین دل ام باز نویسی کنم شاید در آینده به دردم بخورد .
اصول کیفی چهارده گانه دمینگ :
دمینگ عقیده داشت 14 اصل زیر جهت بهبود کیفیت سازمانی ضروری است .
1-بهبود دائمی محصولات و خدمات ارائه شده با هدف حضور در بازار و اشتغال زایی
2-بکار گیری فلسفه مدیریتی جدید ،عصر حاضر عصر اقتصادی جدید است که ژاپنی ها ایجاد کرده اند تعویض سبک مدیریت غربی تنها راه مقابله بازوال صنعت است.
3-عدم تکیه بر بازرسی جهت رسیدن به کیفیت و حذف بارزسیها کیفی تولیدات انبوه از طریق منظور کردن کیفیت در اولین جای ممکن .
4-خاتمه ،ارزیابی تجارت بر مبنای قیمت کالا با هدف کاستن از هزینه کل ،نه فقط هزینه اولیه. در این راستا باید مباحث خرید از تامین کننده را با طراحی محصول ،ساخت و فروش ترکیب شود .
5-بهبود مستمر و همیشگی تمامی فعالیتها ی صورت گرفته در کارخانه جهت بهبود کیفیت مستمر و همیشگی در نتیجه کاهش هزینه ها.
6-فراهم آوری شرایط آموزش و فراگیری در محیط کاری مدیران و سایر کارکنان .
7- اجرای نظارت با هدف کمک به افراد و ماشین آلات جهت عملکرد بهتر .
8- ترس زدایی از محیط کار جهت بهبود کارائی تمامی کارکنان .
9- حذف مرزهای بین دپارتمان مختلف ،تمامی افراد که در دپارتمان های تحققی و توسعه ،فروش و تولید مشغول به کار هستند ،باید پیش بینی مشکلاتی که ممکن است در ارائه محصول و خدمات ظاهر شوند ،مثل یک تیم واحد کار کنند .
10- پر هیز از شعار دادن و ترغیب نیروی کار به رسیدن به سطح عیوب صفر و بهره وری بالاتر ،چنین شعار ها و ترغیب ها بر عکس منجر به روابط مخاصمه جویانه می شود ،چرا که اغلب علل پایین بودن کیفیت و بهره وری به سیستم بر می گردد و در حوزه عملکرد نیروی انسانی نیست .
11- حذف استاندارد های کاری که سهمیه تولید روزانه را تعریف می کنند و به جای آن اعمال نظارت مفید و یاری دهنده .
12- از بین بردن محدودیت هایی که منجر به از بین رفتن غرور کارگران می شود .(منسوخ ساختن مدیریت بر مبنای اهداف کوتاه مدت اعداد و ارقام).
13- تدارک برنامه های متعدد آموزش و فراگیری در راستای به دست آوردن مهارتهای مرتبط با تکنولوژی،مواد و خدمات جدید.
14-قرار دادن تمامی افراد کارخانه در تیم های کاری.
این مورد آخری یعنی تیم کاری و تیم سازی در شرکت های ایرانی بسیار سخت است و هزینه آن بسیار است و نیازمند یک رهبر دانا و کاریزماتیک و محیط شتاب دهنده این رفتار است .
لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/6M1e6g