علی کریمی از دوستان خوبم است، که در زمینه پلت فرم ها و شاخص های تاثیر گذار در تولید محتوا در بستر دیجیتال فعالیت دارد .او آرام و متین در خصوص تحلیل روند کسب و کارها فعالیت می کند.در ضمن مطالب ارزنده ای هم در این زمینه تولید می کند .
ایشان اخیرا در مطلبی تحت عنوان “ایده های خود را در شبکه های اجتماعی نسوزانیم “ منتشر کرد.
مطلب بسیار ارزشمندی است، که بیشتر برای من جنبه تلنگر داشت،(همیشه مدیون این تلنگر ها هستم) در زمانی که گفتن و تولید کلام بسیار رایگان تر از خود کلام شده ، تنها با یک کلیک می توانیم برای هزاران نفر ارسال کنیم حرف نزدن و تولید کلام نکردن، این روزها جز جهاد اکبر است .
من می خواهم از ایده علی کریمی وام بگیرم و کمی در خصوص تولید کلماتی که مثل میوه ها ی گلخانه ای زیبا هستند، ولی بدون طعم و مزه هستند کمی موضوع خودم را بسط دهم، مثال اش را در زمینه تولید دانش در بازار یابی و فروش می توان گفت دیروز که به نمایشگاه الکامپ رفته بودم. یکی از شرکت ها که ادعای تولید داده و اطلاعات را در بستر شبکه داشت و کلی برشور و خانم های زیبا رو را بسیج کرده بود، که برایش مشتری به چنگ بیاورند و قیافه غلط انداز ما هم برایشان سوژه شده بود، که مشتری خوبی است و وقتی خواستم بیشتر برایم بگویند فهمیدم در زمینه برگزاری کلاس های و سمینارها فعالیت می کند.تا اینجای ماجرا مشکلی نداشتم، اما شیرین بود وقتی که خواستم در زمینه برگزاری آموزش در بستر دیجیتال توضیح بدهند، انگار عزرائیل دیده اند، با دهان باز و لب های روژلب زده غلیظ گفتند نداریم، و من که خیلی عصبانی شدم از زمانی که تلف شده بود، گفتم پس دقیقا چه غلطی می کنید ،اینجا قرار بوده مثلا نمایشگاه الکامپ باشد نه سر بازار سبزه میدان .
زمانی که خواستم با مدیر مجموعه صحبت کنم و بببینم چه بزرگواری است که در پشت الفاظ شبکه و دیجیتال و امنیت داده خود را قایم کرده است ، دیدم که آشنایی همیشگی است دکتر …که در در اکثر شرکتها درس منسوخ شده بازاریابی را تدریس می کند. البته آقای سعید یگانه عزیز این دکترین را به خوبی تشریح کرده که هزار کلمه در هیچ گفتن را ژاژ خایی میکنند.
در اکثر شرکتهای که در خصوص مشاوره و یا آموزش درد دل می کنند، اکثرا از این قضیه ناراحت هستند، که آقای دکتر ….هنوز به سن کامل نرسیده است که در رزومه از تویاتا تا هندا و اسنپ و انواع مجلات تخصصی گرفته تا غیر تخصصی مشاور بوده یا عضو هیات مدیره .
مثال های که می زند، که چگونه یک شرکت را متحول کرده، وقتی آدرس وبلاگ و یا سایتی را از آنها می خواهی، تنها اکتفا به یک کانال تلگرام کرده که به صوت کتابهای زرد بازار با صدای ملیح یک گوینده آغشته کرده است.
اما علی کریمی در میان نوشته هایش به کلمه “زایش” اشاره کرده است، بیاید که روی این کلمه بیشتر فکر کنیم.
من می خواهم در خصوص، زمینه تخصصی خودم می خواهم از دل کلمه “بازاریابی” زایش دیگری داشته باشم.
من در صنعت خودم باید بدانم که بازار محلی برای عرضه است، اما عرضه ارزش، نه محصول از دیر باز ارزش بر اساس بر اعتماد استوار بوده است.
اما همین اعتماد بر اساس هویت فرد استوار بوده که آن هم از ریشه صفت وتخصص فرد منشاء می گرفته، آن هم به هنر شاگردی کردن، خاک بازار را خوردن به دست آمده، حال برای اینکه همین صفت رونق پیدا کند بازار داری کرده یعنی توانسته که در میان مردم کوچه و بازار خود را به این صفت به درستی منسوب نماید.
پس اگر زایش درستی بر روی کلمه بازار داشته باشیم (یعنی تفکر بر روی کلمه )می توانیم به ریشه بازار داری و بازاریابی فردی برسیم و برای فهم بیشتر این کلمه به سراغ کسانی برویم امروزه صاحب اسم در کسب و کار هستنند؛که این چگونه ایجاد شده.
این از نسشتن پیش واعظان بدون عمل و کتاب های دانشگاهی و توصیه ای بسیار بهتر و بیشتر به درد می خورد .
بازاریابی برای یک مدیر : یعنی شناخت صنعت خودش، شناخت روندها و آینده کسب و کارش در این چشم انداز، تحلیل شکست خوردگان، تحلیل موفقان صنعت و توانایی جذب افراد با انگیزه تر از خودش .
بازاریابی برای یک سرپرست فروش : یعنی تقویت مهارتهای ارتباطات، مهارت های کلامی، سعه صدر و هنر مربی گری، بازار شناسی و رفتن در دل بازار نه پشت میز و در نهایت متقاعد سازی هر دو گروه مشتری به وفاداری و مدیر به وفادار سازی.
بازاریابی برای یک فروشنده : یعنی مطالعه مشتری و بازار،دیدن ویترین مشتری، شناخت محصول (نقطه قوت خودش و نقطه ضعف رقیب)،هنر شاگردی کردن و بازار گردی با چشم و گوش باز دیدن.
بازاریابی شخص : یعنی هنر بازشناسی خود،هنر کشف خود (تشخیص ارزشی که می تواند ایجاد کند ). یعنی همین. نه بیشتر و حال اینکه ارزش چیست و چگونه باید نوشته شود داستانی است مفصل .
حال برای هر کدام از واژه ها می توان مصداق های زیادی پیدا کرد، که در هیمن دور و بر مان است. اگر نمی توانیم کشف کنیم یعنی اینکه هنوز مفهوم کلمه بازار را به خوبی نفهمیده ایم و سعی داریم که با بازی الفاظ خود را مجاب کنیم، که بازاریابی و فروش یعنی مشتری و سود، اما نه از مشتری چیزی گیرمان می آید و نه از سود چیزی می توانیم بفهمیم.
این همان راه قدیمی تقلید گرانی است، که قواعد بازی را کشف نکرده اند و در گورستان کسب و کارها آرام خواهند خوابید.
شما چه مصدا ق های برای کلمه زایش روی ایده ها و کلمات به ذهنتان می رسد؟
لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/YocmtL