همه ما در زندگی برای کسب خرد، نیازمند آزمودن و تجربه هستیم ،به شرطی که دارای یک ستاره قطبی و چشم اندازی باشیم، که در نهایت بتواند سیر فکری خود را تحلیل نماید و آموزه های ارزشمندی را بر جای بگذارد ، با توجه به اینکه یکی از دغدغه های اصلی من یاد گیری، اصول مدیریت درست و خردمندانه بر سازمان ها می باشد ،در این راه تجربه و آموزهای خود را بر اساس یک درسنامه ( روز نوشت های پیتر دراکر )تنظیم و گزارش نمایم .
بی شک آقای پیتر دراکر ،به عنوان پدر علم مدیریت شناخته شده اند ،کسی که در اویل قرن بیستم (1909) چشم به جهان گشود و بر گستره دو عصر صنعت و اطلاعات زندگی کرد و تجربه آموخت . او اموزگار نو آوری بود و می نویسد ” چاره ای نیست مگر آن که خود را از نو بیافرینیم . باید از خودمان شخصیتی متفاوت بسازیم “
انستیتوی پیتر دراکر فهرست دقیق و کاملی از رویدادها و مسیر زندگی او را از نخستین سالها تا پایان زندگی فهرست و ارائه کرده است.
مشق نامه چیست : بعد از مرور هر یک از روز نوشت های پیتر دراکر ،نکاتی که برای نویسنده باید مورد توجه قرار گیرد در این واژه ذکر می گردد .
راستی در رهبری( روح هر سازمان را از بالا در آن می دمند )
شاهد صمیمیت و جدیت هر مدیر ،پافشاری بی چون و چرایی او بر راستی در منش است . این منش باید در بینش از هر چیز در تصمیم های مربوط به ” کارکنان ” دیده می شود ،زیرا منش است که رهبری از رطیق آن اعمال می گردد ،منش الگو می سازد و منش سرمشق می شود . منش چیزی نیست که بتوان آن را وارونه جلوه داد ،کسانی که با مدیر کار می کنند به خصوص زیر دستان ،ظرف چند هفته می فهمند که مدیر پایند به اصول هست یا نه . شاید کوتاهی و نقصان نمایان را بر او ببخشند . بی کفایتی ،غفلت ،احساسا نا امنی ،سلوک بد . اما نداشتن صداقت را بر او نمی بخشند ،نیز مدیر یت ارشد را نمی بخشند که او را انتخاب کرده است این مسئله به خصوص درباره کسانی صادق است که بر صدر بنگاه نشسته اند ، زیرا روح سازمان را از بالا در آن دمیده می شود . اگر سازمانی از نظر روحی عظمت داشته باشد به آن سبب است که افراد ارشدش از نظر روحی عظمت دارند و اکر به زوال است به آن خاطر است که سر سازمان گندیده است ،ضرب المثلی که می گیود ” درخت از بالا می خشکد و ماهی از سر می گندد “
هیچ کس را نباید بر مسندی بزرگ نشاند ،مگر مدیریت ارشد بخواهد منش او سرمشق زیر دستان شود .
رهنمود : اگر میخواهی مسئولیتی بپذیری ،منش مدیر عامل و مدیریت ارشد را بسنج ،خود را با افرادی دمخور کن که پایند اصول هستند .
سرمشق نویسنده :
بارها پیش آمده که از برای تحلیل یک سازمان سریع به سمت و سوی برنامه های استراتژیک آن رفته ایم و سریع سفره جادوگری خودرا باز می کینم و با هر چه به دستمان برسد سعی در درمان حال رنجور سازمان ها می کنیم و در نهایت بعد از کلی فرصت سوزی و منابع سوزی در انتهای کار یک مدیر عامل خسته از تغییر و کارکنان بی اعتماد تر به گذشته و سازمان فرو رفته در باتلاق داریم ،چه بسا اگگر چند هفته ای به عنوان یک کارمند و نو آموز سعی در فهمیدن منش مدیریت سازمان داشتیم کمتر از دارو های تلخ خود به خود این بیمار رنجور می دادیم و با هر سرنگ و سرمی سعی در سر پا نگه داشتن این سازمان نمی کردیم ، به تجربه خود بارها دیدم که یک میدر نا بخرد با یک تصمیم خود سازمان را برای چند سال به عقب می راند ،سازمانی که پر از لوایح و اسناد و مدراک و ایزو های پولی و کذایی است اما زمانی که میدر سازمان می خواهد محصول جدیدی را به بازار عرضه کند فاصله گفتن و روانه شدنش به بازار کمتر از زمان صرف صبحانه اش است و اینجا است که محصول جوانمرگ می گردد و نیم سوز شده به آرشیو محصولات جدید سازمان که کمتر از 1 درصد سهم بازار ندارد می پیونند و ضایعات ناشی از تولید محصول بعلاوه موجودی مواد اولیه انبار هزینه های زیادی به سازمان وارد می نماید .برای داشتن روح عظیم باید ستاره قطبی خوبی را نشانه بگیری تا بتوانی در طوفانها و مسیر ناهموار رقابت سازمان را به سوی ساحل نجات هدایت نمایی
پرسش های جهت تامل بیشتر :
1-من به نوبه خودم چگونه می توانم سود مندتر برای سازمانم باشد ؟
2-آیا در سازمانی که صداقت به عنوان یک نماد کم ارزش نگاه م شود من می توانم دارای اهداف بلند مدت در این سازمان باشم ؟
3- هر کس به میزان متوسط اطرافیانش رشد می نماید ؟ اطرافیان من چه کسانی هستند ؟ آیا ارزش صداقت و درستی در اینها دیده می شود ؟ آیا می توانند به عنوان الگویی برای رشد من در نظر گرفته شوند ؟
4-صداقت از دیدگاه شما چه معنی دارد ؟