آموزش تخصصی منابع انسانی در شرکتهای پخش و توزیع مواد غذایی

آموزش مهارتهای فروش در شرکت پخش

  • آموزش مهارت های فروش
    • مهارت ها و تکنیک های فروشندگی
    • فن بیان و متقاعد سازی
    • ارتباط با مشتری
    • روانشناسی فروش
    • واژگان بازاریابی و فروش
  • سرپرست حرفه ای فروش
    • مهارت های 5 گانه اصول سرپرست حرفه ای فروش
    • ارائه گزارش و تحلیل روند فروش
    • مدیریت تیم های فروش
  • مدیر فروش موفق
    • مدیریت شبکه های توزیع
    • مدیریت مالی و وصول مطالبات
    • مدیریت انبار و لجستیک
    • مدیریت توسعه سبد محصول
    • ارتباطات درون و بیرون سازمانی
  • رادیو فروش
    • فایل صوتی رایگان آموزش مهارتهای فروش
  • مشاوره تخصصی و برگزاری کارگاه
    • آشنایی با دوره‌های آموزشی ما
    • دوره‌های آموزشی »
      • [سطح B] آموزش مفاهیم پایه
      • [سطح A] آموزش پیشرفته
      • [سطح A+] مشاوره و کوچینگ
      • فهرست جامع ۲۰ دوره‌ آموزشی
    • ثبت نام »
      • «لینک ثبت نام»
      • راهنمای درخواست مشاوره
      • کارگاه‌های برگزار شده
  • درباره ما
    • درباره حسن کشاورز
    • گام های حرفه ای شدن در مسیر فروش
    • دست نوشته های یک مدیر فروش
عضویت در کانال تلگرام
  • خانه
  • ارتباط با مشتری
  • واقعیت تلخ مشتری مداری
 
شنبه, 17 دسامبر 2016 / Published in ارتباط با مشتری

واقعیت تلخ مشتری مداری

پی نوشت اول :  امروز صبح تصمیم گرفتم با توجه به خستگی زیادی در طی هفته در تنم مانده بود و از طرفی هم سرماخوردگی کلافه ام کرده بود،جهت تمدد اعصاب به استخر بروم که هم تنوع برای عضلات منقبض شده ام باشد و هم برای بهبود سیستم تنفسی ام کمی در  سونای بخار سینوس هایم نفس عمیق بکشند ،به هر حال راهی شدم  در ابتدا که برای بازکردن کمد وسایل رفتم ،دیدم کلید با دسته پلاستیکی بقدری پاره شده که با یک پیچش ساده در آب می افتند و علاوه بر دردسر پیدا کردن آن هزینه گم شدن آن هم باید بپردازی .لذا از بردن کلید به داخل استخر خوداری کردم و استرس گم شدنش را کم کردم ،زمانی که به اتاق بخور مرطوب مراجعه کردم بعد از چند دقیقه یادم افتاد که اینجا ایران است و باید برای چیزی که به طور طبیعی جز الزامات اولیه یک محصول است ،باید مراجعه و تقاضا کنی ، لاجرم به نزدیکترین مربی نجات غریق  که مشاهدهکردم ،خودم را رساندم و با قیافه ای مظلومانه  و عاجزانه  تقاضای مایع اکالیپتوس  برای سونای بخار کردم و مربی هم با قیافه ای حق به جانب و بدون اطلاله کلام  و جدیت گفت ” نداریم” یعنی تمام کردیم و وقتی همچنان دید که من راضی به این جواب نشدم تکرار کرد ” یعنی تقاضا دادیم ولی نیامده ” بعدش هم برای اینکه توضیح بیشتری ندهد ،بدون اینکه به من نگاه کند سرش را پایین انداخت و ناپدید شد ،من که  از این رفتار و نوع توضیح به مشتری کمی حیرت زده شده بودم ،که آخه این چه جور رفتار با مشتری است و پول کمی هم که نمی گیرد  در این میان بود که خود را در میان جمعیت دیدم که زبان به اعتراض گشوده ام و با ناراحتی از سیستم مشتری نوازی این استخر گلایه می کنم و همزمان جمله ای از  ادوارددمینگ  درذهنم زمزمه می کردم که  ” تو اشتباه می کنی که می گویی هزینه تعویض یک قطعه معیوب را می دانی ،چیزی که تو میدانی هزینه تعیمر و تعویض است من از هزینه ناراحتی یک مشتری صحبت می کنم ” و باید اعتراف کنم چقدر این جمله در آن لحظه برایم نشئه آور بود زیرا با گوشت و خون خود حس کرذم که دمینگ بیچاره چه خونی دلی برای نسل بشر کشید که ساده ترین مفاهیم را در دنیای رقابت بتواند نهادینه کند .

پی نوشت 2 : ما معمولا به جای یاد گیری رفتار بیشتر سعی می کنیم ،ادای آن رفتار را در بیاوریم ،در هنگام صحبت در خصوص رنجش خودم از این موضوع که داشتم برای جمعی در استخر تعریف می کردم ،پیش خودم گفتم حداقل اعتراض ام را به گوش بالا دستی برسانم شاید این پایین دستی ها کوتاهی کرده اند و مرا از دادن اکالیپتوس  محروم کرده اند ،لذا پرسان و پرسان اسم مسئول آنجا را پیدا کردم البته کمی با اکراه  دادند و آنقدر محرمانه و محتاطانه اسم او را خطاب می کردند که انگار قرار است یک نیروی داعشی به سراغ او برود ، البته از خوش شانسی من مدیر مجموعه خودش هم در داخل استخر در حال شنا بود ،بلاخره  ایشان جناب حاج حیدری را پیدا کردم (به این اسم صدایش می زند )  که هم سن سال خودم بود و من از غیظ مطلب بدون تعارفات روزمره که بیشتر جنبه مناسکی و وقت گذارانی  دارد یک راست رفتم سراغ اصل مطلب ،که چرا از قبل اعلام نمی کنید اکالیپتوس نیست شاید کسی بخواهد مثل من مراجعه نکند و از طرفی مشتری پرانی هم نمی شود ،ایشان که کلی غرولند مرا شنید و بعد از تایید حرفهای من که بیشتر جنبه تاکتیکی  در مذاکره  داشت برای حفظ آرامش من  با قیافه حق به جانب  اعتراضات مرا را قبول کرد و با بعد  سرو گردن خود را در آب تکان داد و گفت البته همه مثل شما حساس نیستند و از طرفی ما هم مشکلاتی داریم که باید مشتری درک کند ،من هم که انگار توی آب بنزین کرده باشند ، شعله ور شدم و گفتم که چرا ما مشتریان باید هزینه عدم مدیریت را بپردازیم ،اگر واقعا حرف مرا قبول دارید  به تمام کسانی که اینجا هستند 1000 تومان تخفیف بدهید که نشان دهنده یک کار عملی باشد نه یک حرف توخالی و پوچ ، ایشان در ضمن گفت ما درصد تهیه این ماده هستیم شما هم انشالله دفعه بعد بیاید ما هم این ماده را قول میدهیم تامین کرده باشیم ،تازه دفعه بعد شما می توانید یک جلسه مهمان ما باشید و از این موضوع استفاده رایگان بکنید . اینجا بود که صیحه ای کشیدم و به ناچار برای وقت تلف نشدن بیشتر که کمتر از یک ربع بود، تن  گر گرفته خود را به میان آب  سرد سپردم و  تا شاید کمی تمدد اعصاب بدست بیاورم .

پی نوشت 3 : در روزگار ما که همه گوی رقابت از تبلیغ بر روی بیلبورد های شهر ربوده اند و به  فضای شبکه اجتماعیهجوم مغول وار (از نوع تخریب گرانه روی آورده اند ) چنان و چنین هستیم، آنچه فراموش شده مشتری است ،فردی که هنوز برای ما ناشناخته است و تفاوتی با سنگ و درخت نمی کند چون تنها وجه مشترک آنها عدم حق اعتراض به ساده ترین حقوق خودشان است .

 

برچسب‌ها: شرکتهای پخش مواد غذایی

مطالب مشابه که می توانید بخوانید:

Jordan Ross Belfort
گرگ وال استریت
بهترین مشتری سال
زبان بدن مکمل انتقال پیام در ارتباط

4 نظر to “ واقعیت تلخ مشتری مداری”

  1. محمدرضا زمانی پاسخ
    فوریه 13, 2017 at 7:02 ب.ظ

    آقای کشاورز عزیز. سلام.
    وقتی داشتم درباره مشتری مداری مطلبی می‌نوشتم، گوگل مرا به اینجا هدایت کرد.
    فکر می‌کنم این مقاله شما از زیر دستم در رفته بود.
    حتما به این مطلب شما هم در نوشته‌ام اشاره می‌کنم، فقط خواستم اینجا هم ازتون تشکر کنم.
    شاد باشید 🙂

    1. keshavarz پاسخ
      فوریه 14, 2017 at 12:39 ب.ظ

      سلام خوشحال که به خانه مجازی من سر زدید در ضمن من استفاده خوبی از مطالبتون در سایتتان دارم .

  2. علیرضا داداشی پاسخ
    فوریه 16, 2017 at 12:44 ب.ظ

    سلام.
    رشوه هم می دهند:
    شما دفعه بعد مهمان باشید ولی به دیگران کاری نداشته باشید.
    این حرفش به نظر من یعنی نفهمیده وقتی شما از تخفیف بابت کمبود بخشی از امکانات حرف می زنی یعنی بدیهی ترین شکل احترام به مشتری رو داری یادش می دی.
    ممنون.
    راستی محمدرضا زمانی عزیز مرا به این مطلب خوب شما راهنمایی کرد. از او هم ممنونم.

    1. keshavarz پاسخ
      فوریه 19, 2017 at 3:50 ب.ظ

      سلام علی رضا جان
      بسیار لطف کردی به خانه مجازی من سر زدید . راستش تو گروه متممی ها شما خوب به ترویج نگاه بازار کمک می نمایی و مطالب خوبی هم ارائه می دهی. انشالله که پاینده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیام هفته

آموزش اثر بخش، آغازی برای دغدغه های تازه است نه سرپوشی برای دغدغه های کهنه

محمد رضا شعبانعلی

آرشیو ماهانه

آخرین مطالب

  • تفاوت بازاریابی چریکی و بازاریابی مستقیم

    یک مثال کاربردی از مارژین و مارکاپ

  • آموزش بازاریابی مواد غذایی

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع- فصل چهارم

  • مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش و توزیع- فصل سوم

  • دا ستان کارگاه های مهارتهای فروش

    مسیر حرفه ای شدن سرپرست فروش در صنعت پخش – فصل دوم

  • مسیر حرفه ای شدن سرپرستان فروش در صنعت پخش

    مسیر حرفه ای شدن سرپرستان فروش در صنعت پخش- فصل اول

آخرین نظرات

  • کشاورز در مارجین یا مارژین چیست؟
  • کشاورز در آموزش بازاریابی مواد غذایی
  • کشاورز در آموزش بازاریابی مواد غذایی
  • کشاورز در مارژین و مارکاپ
  • هادی در مارژین و مارکاپ

در شبکه‌های اجتماعی

  • Telegram
  • Instagram
  • Twitter
  • linkedin
  • aparat

خبرنامه

هر ماه، تکنیک‌های جدید فروش + اخبار مهم این صنعت را به «رایگان» دریافت کنید

لینک‌های مهم

  • آموزش منابع انسانی در شرکتهای پخش
  • رادیو فروش
  • مشاوره و آموزش تخصصی
  • درباره ما
درخواست مشاوره

تماس با من

سایت حسن کشاورز- نویسنده و مربی در حوزه آموزش مهارتهای فروش در شرکتهای پخش و توزیع مواد غذایی
بالای صفحه