با پستهای کوتاه خیلی رابطه خوبی ندارم .نمیدانم شاید حرص خواندن باعث شده که خیلی به این موضوع علاقه نداشته باشم .از طرفی وقتی یک پست 1000 کلمه ای می نویسم تازه احساس می کنم که مغزم گرم شده و ذهنم درگیر شده از طرفی احساس می کنم مخاطب خود را ساندویچ پیچ نکرده ام ،
این روزها علاوه بر اینکه سرپرستی 11 شهرستان و تیم 20 نفره را بر عهده دارم مسئول اجرای پروژه تبدیل وضعیت فروش گرم به فروش سرد هستم و حسابی درگیر حذف و اضافات وبرنامه ریزی فروش و آموزش نیروها هستم ،همیشه این پروژه باعث شده که توانم بیشتر شود. زیرا دائم با چالش های جدیدی روبه رویت می کنند ،روایتی تازه ادارند. از کارهای روتین و پشت میز نشینی بدم می آید و ترجیح خودم بیشتر ارتباط با مردم است ،اگرچه از برخی از فضا های عمومی به شدت متنفر هستم و سعی می کنم خود را دور کنم و اخیرا هم مهاجرت ذهنی خودم را آغاز کرده ام ،راستش چند وقتی است که دوست دارم فقط در کتابخانه ام خود را حبس کنم و با کتابها یم هماغوشی کنم، اما برخی از مسائل کاری هنوز حل نشده است .در هر صورت تقریبا بیش از 10 ساعت در اداره مشغول به فعالیت هستم ،برای تبدیل شدن به یک مشاوره زبده نیاز به آبدیده شدن دارم، اگرچه خیلی از دوستان ام تاکید بر رها کردن شغل فعلی ام و مشغول شدن به فضای کسب و کارهای بیرون را دارند ،که خودم هم بدم نمی آید ،وقت بیشتری برای خواندن و ونوشتن به خودم اختصاص دهم چرا که اخیرا با توجه به فضای سنی(وارد شدن به مرز 40 سالگی )و تغییراتی که در خودم احساس می کنم ،وقت کمتری برای دنبال کردن علایق شخصی دارم و باید به شغلی رجوع کنم که کمتر دغدغه حضور اول وقت و شرکت در جلسات اجباری را داشته باشم .
بگذرم تا 26 خرداد باید در یک پروژه سخنرانی شرکت کنم و مطلبی را که پروپوزال کرده ام را ارائه دهم از طرفی به تازگی به کمک هیوا دوست خوب متممی ام یادگیر ی زبان را آغاز کرده ام که روزانه با علاقه به تمرین زبان می پردازم زیرا اعتقاد دارم آموزش زبان برای من از نان شب هم واجب تر است بخصوص در شغل آموزش و مشاوره که پیش نیاز می باشد.
لذا حداقل تا پایان ارائه پروپوزال سخنرانی ام مجبورم در سایت به علت ذیقع وقت و رسیدن به اولویت های دیگر کمتر پست های نیمه بلند بنویسم ،شاید بتوانم یکبار در هفته پست بلند بنویسم .
به هرحال عشق من نوشتن است و در آینده برنامه نوبسندگی حرفه ای را در دستور کار خودم قرار می دهم .