بی پیرایه و ساده می گوید.
همیشه گفتم و می گویم، فروشنده باید عاشق باشد، تا بتواند،کارستان کند.
فروشنده های پفکی، که با یک تف سردیشان می شود و با یک سِنجد، گرمیشان به درد فروشندگی نمی خورند.
زمزمه می کرد.
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودم به بد دیدن
وفاکنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست، راه نجات
بخواست جام می و گفت، عیب پوشیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ توگل چیدن
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
لینک کوتاه شده مطلب:https://goo.gl/jc7V2x