مدل زنجیره ارزش پورتر :
يكي از مدلهايي كه براي ارزيابي و تعيين حوزههاي كسب و كار در شركتهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد، مدل زنجيره ارزش پورتر است. طبق اين مدل حوزههاي كاري مختلف كسب و كار شناسايي و طبقهبندي ميشود. اين طبقهبندي به تحليل دقيقتر روابط ميان بخشهاي مختلف كمك ميكند. هدف زنجيره ارزش ايجاد بيشترين سود براي افراد مرتبط با زنجيره است.
اين مجموعهها با ارتباط با يكديگر براي ايجاد محصولات و خدمات فعاليت ميكنند. اين ارزش تنها ارزش اقتصادی و مالي نيست كه به صورت پول محاسبه شود، بلكه ميتواند در شكل ارزشهاي غيرفيزيكي نيز ظاهر شود. نگاه به كسب و كار با استفاده از ابزار زنجيره ارزش به شكلگيري نگاه يكپارچه در شركت كمك ميكند. اين رويكرد جامع امكان برخورد دقيقتر با بخشهاي مختلف شركت را فراهم كرده و با استفاده از آن ميتوان منابع را در جهت مزيتهاي كسب و كار مورد توجه و ارزيابي قرار داد.
زنجيره ارزش براي هر كسب وكاري متفاوت است، بنابراين مجموعه حوزههاي كاري تشكيلدهنده زنجيره ارزش در شركتهاي مختلف تاثيرات متفاوتي بر ارزش و توان رقابتي و اجرايي ايجاد شده بهجا ميگذارند. حوزههاي كاري يك كسب و كار به دو گروه تقسيم ميشود. بخش اول ماموريتهاي اصلي شركت و حوزه ديگر مربوط به ماموريتهاي پشتيباني است. اين دو حوزه همراه با يكديگر فعاليت ميكنند و از طريق آن كسب و كار ارزش ایجاد می نماید.
به نقل از کومار و سورش (Kumar & Suresh)، عملیات، بخشی از سازمان است که وظیفه تبدیل قسمتی از ورودی ها را به محصولات و خدمات (خروجی) خواسته شده بر عهده دارد. خروجی هایی که باید شرایط و کیفیت لازم و مورد تقاضا را داشته باشند.
در واقع امروزه مدیریت عملیات به معنای مجموعه ای از فعالیت ها و اقداماتی است که شامل موارد زیر می باشد:
- برنامه ریزی
- سازمان دهی
- مدیریت
- کنترل عملیات سازمان
که کنترل عملیات سازمان، شامل فرآیندهای زیر است:
۱- فرایند عملیاتی: شامل فرایند های اصلی یعنی تامین، تولید و فروش
۲- فرایند پشتیبانی: فرایندی است که وظیفه آن پشتیبانی فرایند های عملیاتی شامل منابع انسانی، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش و مدیریت سرمایه است.
۳- فرایند مدیریتی:فرایندی که وظیفه آن برنامه ریزی، کنترل استراتژیک کل سیستم، حصول اطمینان از حرکت و روند مطلوب سیستم در جهت منافع ذی نفعان است، و در قالب برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی کلان از دستیابی به آن برنامه اطمینان حاصل می نماید.
تاریخچه و اهداف مدیریت عملیات:
مدیریت عملیات یک مفهوم جدید نیست زیرا انسان از آغاز تمدن، کالا و خدمات تولید و ارائه نموده است. مدیریت عملیات دو هدف اصلی دارد که باید برای دستیابی به آن تلاش کرد. در بسیاری از موارد، این دو هدف، کاملا با هم مرتبط هستند. این دو هدف عبارتند از خدمات مشتری و بهره برداری از منابع.
مدیر عملیات با استفاده از تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش (value chain) می تواند فرایندهای درحال اجرای شرکت را به دقت تحلیل کند. در واقع می توان گفت که تمامی عملیاتی که در یک زنجیره ارزش وجود دارند، می توانند به عنوان فرایند در نظر گرفته شوند. زنجیره ارزش یکی از مهم ترین ابزارها برای درک نحوه ارتباط فرایندها با یکدیگر است و نشان می دهد که چطور ایجاد تغییر در هر فرایند، منجر به تغییر در حاشیه سود نهایی می شود.
در هر زنجیره ارزش، فعالیت های اصلی، فعالیت های پشتیبان، مدیریت زنجیره تامین و زیرساختهای پایداری وجود دارد. هرکدام از این بخش ها، از چندین فرایند تشکیل می شوند که بسیار ضروری هستند. تک تک این فرایندها توسط افراد مختلف مدیریت می شوند و بهره وری آنها، نتیجه کلی را مشخص می کند. بنابراین، مدیران عملیات بر تمامی این فرایندها نظارت می کنند. در نتیجه بدیهی است که مدیران عملیات، مسئولیت مدیریت فرایندها را بر عهده دارند. روث کمپل (Ruth Campbell) معاون ارشد یادگیری و کاربرد فنی در شرکت غیرانتفاعی رشد اقتصادی ACDI/VOCA میگوید یک باور غلط این است که باید به هر مانع شناسایی شده در تحلیل زنجیره ارزش رسیدگی شود. تحلیل زنجیره ارزش باید برای اولویتبندی بهینهسازی الزامیترین موانع (یعنی موانعی که اگر حل شوند، تولید به بیشترین سود میرسد) یا موانعی به کار گرفته شود که میتوانند سریع و راحت حل شوند تا تغییر در بین بازیگران زنجیره ارزش شتاب گیرد.
مدیریت روبه عقب (از تامین کننده تا شرکت) و روبه جلو (از شرکت تا مشتری) جریان مواد از نظر اسراتژیک بسیار مهم است، زیرا بر قابلیت شرکت در ابعاد هزینه، کیفیت، انعطاف پذیری، قابلیت اطمینان، و زمان تاثیر می گذارد . خدمات لجستیک عاملی کلیدی در آمیخته بازاریابی است که در اثرات آن به همان اندازه تبلیغ و یا قیمت مهم است. همانند هر فعالیتی بازاریابی دیگری، ارائه خدمت هزینه در بر دارد.
تعریف مدیریت لجستیک:
شامل برنامه ریزی، پیاده سازی و کنترل کارا و اثر بخش جریان و انبارش کالاها و خدمات و نیز اطلاعات مرتبط با آنها از مبدا تا نقطه مصرف به منظور تامین نیازهای مشتریان را مدیریت لجستیک می گویند (انجمن مدیریت لجستیک ایالات متحده).
لجستیک درونی(inbound logistics): شرکت توسط مدیر خرید مدیریت می شود؛ کسی که باید اطمینان حاصل کند که کیفیت های متفاوتی از مواد اولیه خریداری شده اند و همچنین تامین کنندگان، استانداردهای خود را مطابق با نیاز شرکت، به روز کرده اند. فرایندهایی که برنامه ریزی می شوند، تضمین کننده کمترین اتلاف انرژی و مواد اولیه و بیشترین بهره وری باشند. امروزه سازمانهای نوین به دنبال کاهش میزان موجودی و نگهداری آن هستند تا از هزینههای نگهداری و انبارداری دوری کنند. اما عملا این امکان وجود دارد که ما نتوانیم این کار را انجام دهیم و بهرحال موجودی و انبار و هزینههای نگهداری را همچنان داشته باشیم. بنابراین باید بتوانیم موجودیها را به نحوی مدیریت کنیم تا هم هزینههای نگهداری آنها حداقل شود و هم هزینههایی که بابت کمبود بپردازیم. یعنی به موقع و به اندازه سفارش دادن. پس باید مدیریت بهینه موجودی داشته باشیم. در این سیستم سعی بر این است که میزان سفارش در هر مرتبه به اندازهای باشد که هزینههای سفارشدهی، هزینههای نگهداری و هزینههای کمبود حداقل شود.
لجستیک بیرونی (Outbound logistics) را مدیری راهبری می کند که اطلاعات ورودی را از فروشگاه های مختلف دریافت می کند و بر اساس نیاز فروشگاه ها، نسبت به ارسال کالاها به همه فروشگاه ها اقدام می کند که معمولا بر عهده مدیر بازاریابی می باشد.
مدیر عملیات، در جریان انجام وظایف خود با چالش های متعددی روبه روست؛ چالش هایی مانند مدیریت زمان، مدیریت فرایند تامین مواد اولیه،مدیریت فرایندکنترل کیفیت،مدیریت موجودی، لجستیک بیرونی و ترجیح و اولویت مشتریان تقدم پیدا می کند و نشان می دهد که شرکت آماده پذیرش ناکامی هاست و تامین نیازهای مشتریان بیشتر از سود شخصی برایش اهمیت دارد.
حقیقت آن است که دوره زمانی زنجیره ارزش، طولانی تر از دوره انتظار مشتری برای یک محصول است. موجودی باید در سراسر زنجیره ارزش وجود داشته باشد و منطق حکم می کند موقعیت آن تا جای ممکن نزدیک مشتری باشد. هر چه زمان تامین کوتاه تر باشد، مشتری در انتخاب ترکیب محصول می تواند ریسک بیشتری نماید و نیاز به موجودی کمتری دارد. زمان برای همه عناصر زنجیره ارزش، پول است و مدیران باید به جای به کارگیری سیستم های جابه جایی گران تر و سریعتر، با بهبود رویه های ذرونی و حذف ذخایر غیر ضروری، در زمان صرفه جویی نمایند .با برنامه ریزی احتیاجات توزیع(Distribution Requirements Planning) یا به اختصار DRP می توان سطوج موجودی و زمان های تحویل را کاهش داد. توزیع به عنوان مرحله پایانی در زنجیره ارزش در مدیریت عملیات، نقش مهمی را در به ثمر نشاندن فعالیت های ارزش زای زنجیره برای مشتری و سازمان ایفا می نماید.
لینک کوتاه شده مطالب : https://goo.gl/7348FL
[…] در بخش اول در خصوص زنجیره ارزش پورتر – تعریف مدیریت ع… […]