این روزها، کمتر در متمم کامنت میگذارم و ترجیح می دهم یاداشت برداری کنم و کامنت های سرسری نگذارم زیرا این مسئله توهین به وقت و شعور مخاطب و خودم است .
برخی از دلایم که به آن فکر می کنم که می تواند کاملا درست و یا نادرست باشد فقط من از این دریچه امروز نگاه می کنم که قطعا دارای نارسایی های هم است فقط نوشتم که بیشتر در باره آن فکر کنم .
دلیل اول : ممانعت از افزایش امتیاز است علیرغم اینکه دوست دارم، راستش این امتیازها و ارزیاب شدن گاهی اذیتم میکند، زیرااین تصور را ایجاد می کند که واقعاً آدم موفقی هستی و این موفق بودن دارای سنجه های مختلفی با نگاه های مختلفی است .
کوری ناشی از تمرکز می تواند برچسب های نادرستی برا برای ما ایجاد کند زیرا متر و اندازه خودت خیلی متفاوت با متر و اندازه دیگران مثلاً کسی که در بحث تصمیم گیری در حد جارو زدن درب خانه و با اتو کشیدن لباسها یش با همسرش به توافق میرسد، با کسی که هر تصمیم اش هزینه میلیونی دارد از وزن یکسانی برخوردار نیست. شاید از اهیمت یکسانی برخوردار باشد.
دلیل دوم: افزایش اطلاعات بدون کاربرد روزانه و میکرواکشن بیشتر شبیه کتابخانه است که به درد دکور میخورد ونقش لباس مرصعی دارد که در نظر دیگران جایگاه پرور است.
دلیل سوم: کار خود ارزیابی را سختتر میکند، از بالای قعله نمیتوان نا همواری زمینهای اطراف را به خوبی اندازه گرفت، برای خود ارزیابی باید بیرحمانه حمله کرد و به نتایج ملموس رسید. بیشتر متفکرین این مرحله را به سختی و با ریاضت طی میکنند.
دلیل چهارم: ت وهم اینکه چون میتوانم تحلیل بهتری از محیط واطرافیانم داشته باشم پس دنیا جای بهتری است برای زندگی در صورتی که با فرض مفید بودن تحلیل، فقط میتواند هزینه شکست مان را کمتر نماید، ولی واقعیت موجود را عوض نمیکند (مواظب گربه نره و پینوکیوها باشیم).
دلیل پنجم: افسردگی مبهم و ماندگار در زمانی که نمیتوانی از عهده مسائل بر آیی، زیرا انتظار خودت از خودت بالا میرود و استانداردهایت بیشتر از قبل شده که خود این مسئله افزایش تنشهای یک شکست را بیشتر میکند.
دلیلهای بعدی را بر عهده خوانده این مطلب میگذارم
لینک کوتاه شده مطلب : goo.gl/J8zoqm