من قصد ندارم در سالروز دکتر علی شریعتی، مدح ایشان را بگوییم و ازسخنان قصار ایشان استفاده کنم، زیرا کسانی فرهیخته تر هستند که در این خصوص قلم فرسایی نماید ، به دلیل من کم سوادی ام نمیتوانم سخنی زیبایی را بسرایم، اما به یک نکته در زندگی ایشان اشاره می نمایئم .دکتر علی شریعتی یکی از
در ابتدای سال در خصوص برنامه ریزی و گامهای آن نوشتم، الان فرصت خوبی است برای مطالعه مجدد برای اینکه ببینیم آیا توانستهایم به دستاوردهای خود نزدیک شویم؟ امشب جز شبهای لیله القدر است، بسیار توصیه شده به انجام اعمال واجب و مستحب و ذکر دعا و نیاش به درگاه پروردگار، چندسالی است که برای
بی اندازه نادر است که به کسی برخورد کنیم ،خواه با اشخاص زیادی معاشر باشیم یا از زمره آن کسان باشیم که گوشه گیر خوانده می شوند اکثر مردمان از آن روی برخورد با خود را بس دشوار می سازند که به راستی در کلام خویش حضور ندارند یا عاری از روحند . من همواره
این روزها تقریبا بیش از یک ماه است که درگیر پروژه گردهمایی متمم هستم ،از استرس تهیه مطلب گرفته تا زمان کمی که برای تحویل پروژه گرفته تا مشغولیت های کاری روزمره ،و از طرفی رعایت استاندارد متممی ها که از فیلتر محمد رضا و تیم متمم بتواند عبور کند و جالباینکه روی هر مطلبی دست
چه خوب است کم حرفی ،این روزها هم نایاب شده و هم عتیقه ،مثل ممد حسن سر کوچه هر وقت مرا می بیند دست هایش بر روی قلبش است و سرش نیم خیز به سمت من ،من هم با حالتی متواضعانه تر پاسخ می دهم بدون اینکه کلامی ردو بدل شود . آرام عبور میکنم و
این روزها مشغول گردآوری مطالب جهت پروژه گردهمایی متمم هستم ،فارغ از استرس اینکه این مقاله پذیرفته بشودیا نه ، فکرمیکنم محمدرضا شعبانعلی و گروه متمم در گرو چیزی این تعریف یک مساله و جریان را راه انداختند و آن محک یادگیری اعضا متمم بخصوص کسانی که از امتیاز بالایی برخوردار هستند، و عجب داستان سختی