با پستهای کوتاه خیلی رابطه خوبی ندارم .نمیدانم شاید حرص خواندن باعث شده که خیلی به این موضوع علاقه نداشته باشم .از طرفی وقتی یک پست 1000 کلمه ای می نویسم تازه احساس می کنم که مغزم گرم شده و ذهنم درگیر شده از طرفی احساس می کنم مخاطب خود را ساندویچ پیچ نکرده ام
به صورت اتفاقی نگاهم به فروشگاه کتابی افتاد که به تازگی افتتاح شده بود یک زیرزمین دنج و آرام بودکه با چیدمان خوب قفسه ها به خوبی می توانستی با کتاب ها ارتباط برقرار کنی ، در ضمن یک میز مطالعه هم برای خواندن کتاب تهیه کرده بود ، علیرغم اینکه با توجه به خرج
تابه حال به موقعیتی فکر کرده اید که از بودن در آن احساس انزجار کرده باشید و به دلیل ناتوانی در تصمیم گیری جهت برون رفت از این مشکل دائم نق زده باشید واز همه بدتر اینکه کسی هم حرف ها ی شما را درک نکند و زمانی که همه دغدغه شغل دارند و از
این روزها همه ما در تب وتاب وقایع انتخابات هستیم ،فضای شهر ودیوار ها و فضای اینستاگرام ،فضای تلگرام ، فضای سایت ها و بلاگ ها ،همه از یک اتفاق مهم می گو یند . و این سوال مهم توی در ذهن من نقش بسته ،که قرار است ،کی برای لحظاتزندگی خودمان به کلمه انتخاب
همیشه قرار نیست که در انتهای تونل نوری باشد ،چیزی که در کتاب خواندیم و دفترهایمان نوشتیم ،این بار نور جای خود را به گاز متان و مونو کسید کربن داد . انفجار معدن آزاد شهر گلستان چقدر دردناک است این حوادث ،بخصوص اینکه همراه با مرگی است دردناک ،انگار مام زمین تصمیم دارد
موضوع : روز معلم تقدیر : از زحمات تمام معلم های دوران زندگی ام امروز مصادف با 12 اردیبهشت ماه در تقویم ما به نام روز معلم نام گذاری شده است و برای من قبل از ارسال پیامک های تصنعی برای دوستانی و مدیرانی که برای چابلوسی برچسب معلمی به آنها می زنیم از آنها