جوناتان سویفت سیصد سال پیش گفته است “کشاورزی که بتواند یک بذر را به دو دانه تبدیل کند بیش از فیلسوفان نظریه پرداز به بشر خدمت کرده است “ پی نوشت اول : یکی از دوستانم با افتخار از اینکه در دانشگاه قبول شده ،ولی نرفته است زیرا دانشگاه را عین مدرک گرایی می داند و
اپیزود یک : داستانی واقعی (با الهام از روز نوشته های محمد رضا شعبانعلی- لحظه نگار-خودش و عکسش ) محمد علی به تازگی در یکی از شرکت ها محصولات غذایی و نوشیدنی استخدام شده بود ،این شرکت در اکثر رسانه های ملی در حال تبلیغ توزیع جوایز هزاران سکه و ماشین به خریداران و مصرف
یزد – «شهر بادگیرها»، «دارالعباده»، «دارالعلم و دارالعمل»، «حسینیه ایران»، «شهر دوچرخه ها»، «شهر شیرینی» ، «شهر قنات و قنوت و قناعت» و «شهر آتش و آفتاب». یزد – برایم سمبل رفتن به درون و فرا خواندن توسط مام زمین است ،همیشه دوست داشتم یزد را از نزدیک ببینم آب انبار ها – قلعه ها –
همه ما در زندگی برای کسب خرد، نیازمند آزمودن و تجربه هستیم ،به شرطی که دارای یک ستاره قطبی و چشم اندازی باشیم، که در نهایت بتواند سیر فکری خود را تحلیل نماید و آموزه هایی ارزشمندی را بر جای بگذارد ، با توجه به اینکه یکی از دغدغه های اصلی من یاد گیری، اصولل مدیریت
حسن جان چقدر عجله داشتی برای رفتن ،همیشه برایم چهره ات دوست داشتنی بود،نمی دانم به خاطر سریالی های بود که بازی کردی یا به خاطر نوع نگاهت بود چقدر با دیدن احساس خوبی داشتم ،متین بودن ،آرام و با وقار ،چقدر زود رفتی از پیش مان هنوز داغدار عزیزنمان بودیم ، چهره ام خشک
همه ما در زندگی برای کسب خرد، نیازمند آزمودن و تجربه هستیم ،به شرطی که دارای یک ستاره قطبی و چشم اندازی باشیم، که در نهایت بتواند سیر فکری خود را تحلیل نماید و آموزه های ارزشمندی را بر جای بگذارد ، با توجه به اینکه یکی از دغدغه های اصلی من یاد گیری، اصول مدیریت