آفت “هنوز غوره نشده، مویز شدن” این جمله به نظرتان میتواند چه مصداق هایی در زندگی حرفه ای برایمان داشته باشد ؟ چند وقتی یکی از مدیران فروش شرکتی تعریف میکرد که برای واحد سرپرستی فروش باچندین متقاضی مصاحبه کردیم و هیچ کدامشان به دلمان ننشست، و در آخر سر تصمیم گرفتیم از تیم
داستانهای سازمان فروش ،باز گویی تجربه های مستند در محیط کار است که می تواند در کنار دانش و تجربه را هم برای ما ایجاد نماید اگر چه تجربه در محیط کار می تواند به به ازای هر فرد می تواند متفاوت باشد، الگوی فکری نویسنده به عنوان شخص ثالث و از نگاه فرد بیرونی
جلسه با فروشندهها داشت به انتهای زمان خود میرسید، احمد آقا که در حوزه سرپرستی فعالیت میکرد از اینکه فروشندهها در این دوره زمانه بی خیال و خوش خیال هستند و دادو بیدادهای مدیر و سرپرستان فروش هم تاثیری بر رفتار کجدار مریضانه آنها در مسائل فروش ندارد و هر روز بلا نسبت بعضی از
اپیزود یک : داستانی واقعی (با الهام از روز نوشته های محمد رضا شعبانعلی- لحظه نگار-خودش و عکسش ) محمد علی به تازگی در یکی از شرکت ها محصولات غذایی و نوشیدنی استخدام شده بود ،این شرکت در اکثر رسانه های ملی در حال تبلیغ توزیع جوایز هزاران سکه و ماشین به خریداران و مصرف
واقعه دردناک انسانی ،محبوس شدن آتش نشان ها در بین طبقات این ساختمان در حین نجات دادن انسانی و ریزش ناگهانی این ساختمان همه را در بهت و حیرت فرو برد و بسیار اندوهناک بود دیدن صحنه های آوار این ساختمان . تسلیت خود را به تمام آتش نشان های فداکار عرض می نمایم که
پی نوشت : در یکی از شرکت های پخش و توزیع ،با تعویض مدیر عامل قبلی و روی کار آمدن مدیر عامل جدید که مدرک دکتر هم یدک می کشید پرسنل فروش منتظر ایجاد تغییرات و تحولات بودند زیرا سالها بود که رنج بسیاری از تحمیل اجباری محصولات به سبد فروش و اضافه شدن بودجه