رسالت امروز برندها، ایجاد شوق و هیجان در خرید است. چند سالی است که صدای سیمنارهای برند و برند سازی و تحول کسبوکارها در فضای جهانیسازی کمتر به گوش میرسد، از سیمنار های کارآفرینی گرفته تا قهرمانان صنعت، خبری کمتری به گوش اصحاب جامعه صنعتی میرسد.
ظاهراً تبوتاب کارآفرینی و برند سازی در زیر فشارهای اقتصادی و رکود حاکم بر تولید و مصرف فرونشسته.
برندهای بزرگ هم مانند غولهای بزرگ داستانهای چراغ جادو، تنها نعره آنها مانده و جثهشان هرروز بیشتر در سایه خود استحاله میشود.
تب محتوا سازی و استراتژیهای محتوا در فضای شبکههای اجتماعی مانند ابری سیاه بر اکثر فضای برندینگ صنعت سایه گسترانیده است.
اما در همین زمان تب بازاریابی دیجیتال و برگزاری کنفرانسهای برتر و متفاوتتر با اسامی عجیب و غریب مخاطبان را در رویا و تبی دیگر فرا می خواند. جالب اینکه صنعتی که درزمینهٔ تولید و عرضه کالای فیزیکی به مشتریان فعال است، بهجای اینکه در خصوص مدیریت عملیات خود تولید علم و داده نماید به درون فضای بازاریابی دیجیتال با سر شیرجه میزند. صنعتی که در وبسایت آن هنوز صدای مشتری تنها یک شماره تزیینی است، ولی در تولید محتوا در فضای شبکههای اجتماعی فتورات میکند.
نقد من از این نیست که این روند و این ترند را باید نادیده گرفت، ولی صنعتی که مخاطبان آن بهعنوان داراییهای نامشهودش و هرروز با خریدن و یا نخریدن محصول میتواند ارزشی بالاتر و یا پایینتر به برند دهد بسیار سخیف است.
در شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی که جز صنایع محصولات تند فروش هست، اهمیت مشتری دوچندان است، زیرا مشتری هرروز بخش زیادی از سبد غذایی خود را از برند موردنظر خود تهیه میکند و هرروز تغییرات در سیستم عملیات این برند را میتواند ارزیابی نماید. شرکتها و صنایع مواد غذایی به علت محدود بودن فضای عرضه محصولات به جنگ قفسهها رفته و با انواع پروموشنها و جایزهها برای مغازه دارن سعی در تسخیر بیشتر فضای قفسه دارند. اما به علت ضعف ساختارهای توزیع و پخش و برندینگ، این هنوز مغازهدار و فروشگاه دار است که برای برند تعیین تکلیف میکند.
شرکتها در فضای کوچک و تنگ خردهفروشان، به بازی دادن امتیاز بیشتر، ازجمله جایزه نقدی و غیر نقدی و تخفیف، مانده مطالبات و پذیرش مرجوعی کالا به هر نحو ممکن روی آوردهاند. و در این میان مصرفکننده به عنوان ارزشمندترین دارایی برند، کمتر دیده و شنیده میشود و اما همین مصرفکننده مفلوک در شبکههای اجتماعی به بازی دیگری فراخوانده میشود. شبکههایی که با گفتگوهای یکطرفه سعی در خرید توجه مخاطب دارند.
اما بازهم به علت محدودیت و خلاقیت، همچنان به بازی یکطرفه با صاحبان فروشگاه روی میآوریم ، شوق خرید، ایجاد بازی و حس برنده بودن، تنها جای خود را به برچسبهای خرید آخر هفته و یا آخر ماه بهعنوان پیشنهاد برتر داده است. اما در این میان شرکتهایی هستند، که آهسته آهسته علاوه بر حرکت در دنیای شبکههای اجتماعی به ایجاد روشهای علاقهمند کردن مخاطب، با درگیر کردن او در بازی خرید و مشارکت، در تولید انگیزه خرید توانستهاند گامی به جلو بگذارند.
امروز در فضای پرهیاهوی تبلیغات برخط و درونخط، استفاده از استراتژی خلق بازی درخرید، راز ماندگاری بیشتر در ذهن مخاطب است. استراتژیهایی که مؤکدا بر سیستم فشار و یا کشش بنانهاده شده است، کارایی خود را سریع از دست میدهند. (اشاره به دادن تخفیف به مشتریان و قرعهکشیهای نامعلوم و…) شرکت کاله در این زمینه توانسته است با استفاده از تکنیک بازی در هنگام خرید، علاوه برافزایش آگاهی از برند و یادآوری برند، مخاطب خود را برای لحظاتی از حس تبلیغ برند خود دور نماید، و فضای شور و شوق را در او زنده کند.
[su_note note_color=”#2fba70″]همه ما نیازمند لحظاتی هستیم که به دوران کودکی خود بازگردیم.[/su_note]اگرچه این تبلیغ کپیبرداری از تبلیغ شرکت کوکاکولا بوده، ولی بههرحال همین که شرکت کاله به درک این نیاز رسیده که با خلق روش جدید میتواند خرید را دلپذیر تر و مخاطب را شادتر نماید، بسی جای شُکر و تقدیر دارد.
شمارا به دیدن این ویدئو دعوت مینمایم.
لینک کوتاه شده مطلب : https://goo.gl/wZAG4m
مشاوره و آموزش تخصصی منابع انسانی در شرکتهای پخش و توزیع مواد غذایی
ایمیل : info@kehsavarzfazl.com