نوع مطالب : گفتگو با دوستان
موضوع : مدل ذهنی
برای روح الله یکی از خوانندگان وبلاگ
روح الله در رابطه با داستان تکامل برنامه ریزی من ،مسئله ای را مطرح کردند که شامل چندین سوال بود ،لذا برای خواندن این مطلب باید کامنت های روح الله را با هم مرور کنیم .
در مورد مرحله اول ،ممنون میشم راهنمایی بیشتر کنید.
سوال دقیق تر و جزیی تری که دارم این هست که همانظور که میدونید مدل ذهنی بسیار گسترده و پیچیده است که شناسایی و درکش نیاز به بررسی آن از زوایای مختلف و متفاوتی دارد .آیا شاخص ها یا زوایایی مشخصی وجود دارد که از آن منظر بتوان راحت تر یا کلی تر مدل ذهنی رو شناسایی کرد.این شناسایی در چه جاهایی می تواند کمک کننده باشد .
البته سوال های مشابه ای درخصوص جهان بینی و جنس شخصیت و آداب و معنویت هم که مطرح کردید ،وجود دارند که واقعا نیاز دارم این کلمات بسط داده بشه و مفاهیمی که مورد نظر هست و در پس این کلمات نشسته با مثال تشریح شود. بسیار ممنونم از گام هایی که مطرح کردید.
پاسخ من
در خصوص این کامنت هم پاسخی در وبلاگ منتشر شد ،اما ظاهرا پاسخ من کوتاه بود و سوال ایشان بدون جواب ماند در کامنت بعدی ایشان چندین سوال دیگر برای تشریح مسئله خود مطرح نمودند که برای این ادامه بحث به چارچوب بهتری برسد سوالات را در اینجا ذکر می نمایم .
1-یک چارچوب ذهنی چه مشخص های دارد ؟
2-شناسایی مدل ذهنی چگونه است ؟
3-دیدگاه با مدل ذهنی چه فرقی دارد ؟
4- چگونه از خرده موضوع گیری ها به مدل ذهنی برسیم ؟
5-آیا دیدگاه مشخصی برای رسیدن به مدل ذهنی است یا خیر ؟
البته استخراج این سوالات از متن کامنت دوم بود .
روح الله
نمی دانم از خوانندگان سایت متمم هستی، یا خیر ؟اگر نیستی ،توصیه می کنیم در این سایت عضو شوی، زیرا تنها سایتی که فعلا می شناسم که در زمینه توسعه مهارتهای فردی توانسته است با تولید محتوا درست و مفید گام بردارد در این سایت در بخش کاربران ویژه با پرداخت آبونمان ماهیانه می توانی از مطالب مفید این سایت استفاده نمایی و درس مدل ذهنی را به صورت شیوا تر و تکمیل تر در آنجا بخوانی.
اگر هم عضو سایت متمم هستی که برای مطالعه اولیه و فهم بهتر موضوع می توانی با خواندن کامنت دوستان در بخش مدل ذهنی با مثال های متعددی در این زمینه به دانش بیشتری در این خصوص دست یابی.
اما در هر صورت چون در این وبلاگ به عنوان خواننده حضور پیدا نموده اید ، و سوالی را مطرح کرده اید وظیفه دارم در این خصوص توضیحاتی را ارائه نماییم .
مدل ذهنی در واقع یک مدلی برای تشریح نوع نگاه ما به دنیا است .به بیان ساده تر شامل تمام اعتقادات ،تفکرات ،بیان و طرز عمل در خصوص مواجه شدن با رویدادها می باشد. قرار هم نیست ما بگویم این مدل درستاست یا نیست ، اما برخی از این مدل ها برای زندگی مفید تر هستند ،مثلا مکانیکی را در نظر بگیر که برای حل شدن مشکل روغن ریزی ماشین به او مراجعه کرده ای و بعد از بازبینی اولیه به شما وقت می دهد و می گوید که باید ماشین مورد بازبینی دقیق قرار گیرد تا بتوان مشکل را پیدا کرد شما هم اطمینان پیدا می کنی ،بعد از باز کردن محلی که روغن ریزی اتفاق افتاده و تعویض قطعات مختلف در نهایت وقتی شما توضیحی برای کار های که انجام داده می خواهی ،ایشان فقط اکتفا به حل کردن مشکل می نماید و شما را به امان خدا می سپارد و از هر گونه دادن جزییات کار عاجز است ، اگر از لحاظ حرفه ای به این شخص نگاه دقیقتری بیندازیم مدل ذهنی این فرد بر اساس عدم دخالت مشتری در انتخاب قطعه و نافهمی مشتری در تشخیص و حل مشکل می باشد ( تصمیم اش برای عدم بازگوی مشکل به مدل ذهنی بر اساس عدم تشریح مشکل برای مشتری به دلیل نافهمی مشتری برمی گردد )خوب حالا این شخص ممکن است از لحاظ دینی کاملا فرد متدین و یا غیر متدینی باشد اما ذهنتی بر عدم درک مشتری هم داشته باشد تشخیص اینمسئله هم به سادگی امکان پذیر نیست ،هر کس که می گوید من فلانی را می شناسم فقط تراوشات ذهنی خود را بازگو می نماید، که احتمال زیاد در اکثر موارد مبتنی بر واقیعت نیست .
مدل ذهنی هر فرد مجموعه و ملغمه ای از ارزشها ،باورها ،تجربیات دوران کودکی ،نظام تربیتی خانواده ،فرهنگ ،جامعه و کلا مسائلی که در شکل دهی یک باور در یک فرد دخالت دارند است و تصمیمگیری میوه مدل ذهنی است اگر می بینی کسی در انجام کاری شکست می خورد قطعا در تصمیم گیری خود اشتباهی داشته و آن هم بر می گردد به نوع نگاه خود به مسئله از دریچه و عینک مدل ذهنی خودش ،مثلا کسی که در محیط کاری فردی آرام و یا خشن است بخشی از این مسئله به تیپ شخصیتی فرد و بخشی به نوع سیاست فرد و بخشی به مدل ذهنی فرد بر می گردد . اما مدل ذهنی با دیدگاه تفاوت دارد ،دیدگاه یعنی ابراز نظر خود که می تواند در یک طیف غلط و درست قرار گیرد، اما مدل ذهنی مسئله ای کلان تر می باشد . مثلا شما دستگاه پخت نان را تصور نمایید، ما مسائل و رویداد های زندگی را مثل خمیر فرض کن و بعد از اینکه خمیر شکل داده شده را به داخل تنور می گذاریم و فرایند پخته شدن را طی می نماید در اینجا دستگاه تنور مثل یک نظام باور ،ارزش ها ،اعتقادات ،خاطرات است و در نهایت خمیر را به نانی تبدیل می شود که یک طرف آن سوخته و یا برشته شده و یا خمیر شده است .
شناسایی مدل ذهنی چگونه انجام می شود ؟ این کار در مرحله اول ،از خود فرد آغاز می شود در این مرحله فرد باید بتواند مسیری که منجر به یک نتیجه شده را بررسی نماید ،مثلا مجموعه تصمیم های که در نهایت منجر به خرید خانه شده است را مثل اینکه یک فیلم را به عقب بر می گرداند در ذهن خود مرور نماید و سعی کند پاسخ قانع کننده برای هر پرسش پیدا نمایدبا این روش تا حدی می تواند به سرنخ مدل ذهنی رسید ؟
1- چرا این خانه را انتخاب کردم ؟
2- چه مزایای و منافعی برای من اهمیت داشت که این خانه را انتخاب کردم ؟
3- چه ارزش های در خرید خانه برای من تامین شد که منجر به خرید این خانه شد ؟
4-با خرید این خانه چه دستاوردی به دست می آورم ؟
5- چه مولفه های تاثیر گذار برای خرید این خانه در نظر من بود ؟
6-حس من نسبت به خودم در هنگام خرید خانه چه بود ؟
پرسیدن از این دست سوالات میتواند شما را به مدل ذهنی خودتان که منجر به این تصمیم شد را نزدیک نماید .
پس شناخت خود که شامل :
1-شناخت ارزش های که در زندگی برایتان مهم است و شناسایی اولویت های آناست:
مثال اینکه چرا شما حاضر می شوی در تنهایی فست فود بخوری ولی در حضور دیگران از زیاد خوردن غذا امتناع کنی.
2- شناخت شخصیت خود و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت (مطالعه مدل های شخصیت شناسی مثل مدل اریک برن – مدل یونگ – مدل فروید و سایر مدل های مطرح در روانشناسی ).
3- تحلیل نظام عقیدتی و باوری در خصوص مسائل مهم در زندگی .
4-بررسی ترس ها خود در زندگی واقعی و ذکر دلایل آنها.
البته این فهرست سوالات هر چقدر طولانی تر باشد منجربه شناخت شخصیت و نحوه نگاه خود به زندگی که همان مدل ذهنی است، می گردد ،اما با این شیوه نمی توان به مدل ذهنی سایر افراد به طور کامل پی برد، زیرا این راه به صورت کاملا فردی طی می شود ، پر از ابهامات و سوالات مبهم است.
اما این مسیر شاید برای خودت سال های زیادی طول بکشد،تا بتوانی بفهمی با چه مکانیسمی تصمیم هایت را می گیری و با چه مکانیسمی آنها را توجیه می نمایی و با چه مکانیسمی با شکست هایت کنار می آیی و یا موفقیت های جشن می گیری اما هر چه است در گرو شناخت دقیقتر خودت و مطالعه کتاب در این زمینه است و چیزی که یک شبه و در چند جمله قابل بیان نیست ،نیاز به مطالعه عمیق و مستمر دارد مدل ذهنی در طول زمان تکامل و تغییر می باید و نمی توان به سادگی مدل ذهنی انسانی که دیروز توسط چند نفر زورگیر خف شده است و مورد دستبرد اموال شخصی واقع شده ، را با همان سطح از مدل ذهنی یکی دانست.
امیدوارم توانسته باشم تا حدودی مسئله مدل ذهنی را تشریح نمایم و چارچوب های مهم یک مدل ذهنی را نام ببرم و مراحل شناخت تحلیل را توضیح دهم .
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توان به منابع ذیل اشاره نمود .
3-فایل آموزشی محمد رضا شعبانعلی در خضوض مدل ذهنی
4-مدل ذهنی و ارتباط آن با فرایند یادگیری
اینک کوتاه شده مطلب :https://goo.gl/1ETDMu
آقای کشاورز از وقتی که گذاشتید برای پاسخ به سوالم، ممنونم. خیلی لطف کردید. خدمت شما عرض کنم که من عضو متمم هستم و روزنوشته های استاد شعبانعلی رو هم دنبال میکنم و مانند شما و دیگر دوستان، ایشون رو دوست دارم .
اما هنوز نتونستم این مطلب رو عملی کنم و نتیجه اون رو ببینم. میدونم که راهی طولانیست و بخشی هایی را هم در میانه راه باید فرا گرفت. بهرحال وقتی در نوشته ی شما خواندم که قدم در راه گذاشتید ،مصمم و امیدوار تر شدم ،چرا که موضوع مدل ذهنی با بحث برنامه ریزی آمیخته بود که در ذهنم در گیر شد. منظورم این است که با تغییری زیربنایی و بزرگ مثل تغییرسبک زندگی درهم نیامیخته شده بود که موجب فرار ذهن شود.بنابراین وارد شدن به شناخت مدل ذهنی به بهانه برنامه ریزی و ازسمت و زاویه ،راهی آسان تر به نظر میرسد.به هر طریق، آنچه که من از پاسخ شما برداشت کردم، این است که ” در این مرحله فرد باید بتواند مسیری] تصمیمی [ که منجر به یک نتیجه شده را بررسی نماید”.
این تصمیم هر موضوعی می تواند باشد و اینکه سوال هایی مطرح کنیم که از علت و چرایی آن تصمیم، سوال بپرسد. فقط بفرمایید این جنس سوال ها چه موضوع هایی باشد،اینکه یک راست از ارزش ها سوال شود،شاید پاسخ را سخت کند ،چرا که از ابتدا ارزشی مستقیم در پس آن تصمیم دخیل نبوده و بهتر این باشد که ازبررسی جواب ها ، به ارزش ها، یا بی ارزش های نهفته در جواب ها پی رد و بتوان الگویی را ردیابی کرد.
اگر درست متوجه شدم، بنا بر تجربه تان بفرمایید و احیانا اگر پیشنهادی جهت بهتر قدم برداشتن در این مسیرو نوع تصمیم های مورد بررسی دارید ( که فرضا عام تر باشند و ویژگی هایی بیشتری را بروز دهند یا کوچک و اساسی تر باشند…) ممنون میشم مطرح کنید.
با تشکر
سلام روح الله
برای درک این موضوع و چرایی و چگونگی باید خودت شروع کنی، به تجزیه و تحلیل یک مساله مثل دانشجویی پزشکی که مسائل رابا کالبدشکافی متو جه میشود.و حتی ممکن است در این راه اشتباه هم نماید . فقط شروع به نوشتن کن ،سعی کن از یک اتفاق شروع کنی بعد ببینی که چظور این اتفاق افتاد و چطور مسیر ذهنی ات تو را به این سمت و سو برد و بعد تحلیل کنی که اگر به عنوان یک شخص ثالث بودی چطور در بهتر کردن سکانس های که اتفاق افتاده مسائل را تجزیه و تحلیل می کردی ،البته منظورم مسائل و اتفاقاتی که در حوزه اختیار ما است و می توانیم بر روی آن تاثیر بگذاریم . جنس سوالات بستگی به مدل ذهنی تو دارد ولی سعی کن جنس سوالات بیشتر نقاداته باشد تا فرافکنی یانه مثلا در خصوص اتفاقی که منجر به یک شکست عاطفی و یا شغلی و یا فردی شده ،جنس سوالات باید بتواند سهم خود شما را در این اتفاق کشف کند .برای فهم بهتر باید یک مثال بنویسی و بعد شروع کنی به انجام مراحل بالا و بعد نتیجه گیری (البته سعی کن اتفاقاتی عینی بیشتر باشد تا اتفاقات ذهنی زیرا در اولی بسیار راحتر می تواند،مدل ذهنی و الگویی ذهنی ات را پیدا کنی
بسیار ممنونم از راهنماییتون آقای کشاورز.
[…] سلسه مراحل من برای کشف مدل ذهنی […]